شهید عملیات رمضان
حین آنکه به تحصیل خود ادامه می دهد، در انجمن روستا هم فعالیت می کند. او به قدری فعال بود که در سال هاي 1360 و 1361 عضو فعال پايگاه شهيد باكري در مسجد النبي شد.


نوید شاهد آذربایجان غربی: بسيجي شهيد صفي اله حبيبي، متولد روستای علی بیگلوی ارومیه که در دوران انقلاب بسیار فعال بود و بعد از انقلاب با عضویت در بسیج، داوطلبانه عازم جبهه شد و سرانجام بیست و دوم خرداد سال 61 با زبانی روزه و لبهایی تشنه، در جبهه جنوب ( شلمچه)، در عمليات رمضان به درجة رفيع شهادت نائل آمد و خونين بال به ديدار معبود شتافت.

 

در روستای تاریخی علی بیگلوی ارومیه، با عمارتی اربابی به نام بیگلو و جاذبه ای زیبا که قدمت آن به دوران قاجار بر می گردد، در خانواده ای متدین و اصیل نوزادی به دنیا می آید که نام او را صفی اله می گذارند.

 صفی اله، اول خرداد سال 44 در هوای خوش روستا متولد می شود و در سایه پدر و مادری مهربان که از همان ابتدا، با آرامش و دلی عاشق، اخلاق و ادب را به کودک خود یاد می دهند؛ بزرگ می شود. خانواده ای که برای یاد دادن نماز و اخلاق، خودشان الگویی عملی بودند. او در چنین محیطی که آرامش و محبت حاکم بود، رشد کرد و تمام آنچه پدر و مادرش به او گفته بودند، کامل یاد گرفته بود تا اینکه موقع آن می رسد که به مدرسه برود.

با شور و شوق تمام به مدرسه می رود و مراحل مختلف درس را با موفقیت پشت سر می گذاشت تا اینکه انقلاب به اوج می رسد. در این زمان، در کنار درس و مدرسه، علاوه بر کتاب های دیگری که می خواند ؛ اعلامیه های امام را هم می خواند و به نوارهایش گوش می کرد. تمام تلاش خود را می کرد تا از مسائل دینی و انقلابی آگاهی کامل پیدا کند و مسیر درست را پیدا کند. همراه با پدر و مادرش که آنها هم در مسیر انقلاب بودند، در مناسبتهای مختلف شرکت و فعالیت می کرد.

دوران انقلاب با اینکه نوجوانی سیزده ساله بود اما شبانه با دوستانش اعلامیه های امام را پخش می کرد و روی دیوار نوشته هایی می نوشتند. خیلی جسور و شجاع بود و از هیچ فعالیتی دوری نمی کرد. یکبار چماق به دستانی كه توسط ژاندارمري محل سازماندهي شده بودند، بخاطر فعالیتهایی که صفی اله به همراه پدر و مادر و دوستانش انجام می داد، به منزلشان حمله کردند و همه جای خانه زیر و رو کرده و هر چه روی طاقچه بود، به زمین پرت می کردند، حتی زیر فرشها را که نگاه می کردند، فرش را محکم کشیده و در وسط خانه می انداختند اما نتوانستند مورد مرتبطی پیدا کنند، برای همین از روی عصانیت همه اهل خانه را تا می توانستند، کتک زدند.

 

بعد از آنکه انقلاب به پیروزی رسید، صفی اله در انجمن اسلامی روستای خودشان عضو می شود و حین آنکه به تحصیل خود ادامه می دهد، در انجمن روستا هم فعالیت می کند. او به قدری فعال بود که در سال هاي 1360 و 1361 عضو فعال پايگاه شهيد باكري در مسجد النبي شد. سپس درس را رها کرد و از طریق بسیج عازم جبهه شد.

به کشور و مردمش عشق داشت و برای اینکه برای امنیت ملتش کاری کند، داوطلبانه به جبهه اعزام شد تا با دشمن متجاوز رودررو مبارزه کند و از خاک ایران بیرون کند. صفی اله سن کمی داشت اما با شجاعت عجیبی که داشت، در خط مقدم، آرپی چی زن شده بود. با تمام آنچا در توانش بود، جنگید تا اینکه بیست و دوم خرداد سال 61 با زبانی روزه و لبهایی تشنه، در جبهه جنوب ( شلمچه)، در عمليات رمضان به درجة رفيع شهادت نائل آمد و خونين بال به ديدار معبود شتافت.

پیکر شهید بزرگوار تاکنون مفقود مانده و هنوز اثری از پیکرش پیدا نشده است.

عملیات رمضان، عملیاتی بود که در ماه رمضان انجام شد و رزمندگان بسیاری در حالیکه روزه بودند و با لبهای تشنه همانند مولایشان امامحسین (ع) به شهادت رسیدند.

روانش شاد، يادش گرامي

 

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده