مصاحبه با جانباز 25 درصد از دوران آزادسازی خرمشهر
مصاحبه با منوچهر قهرمانی، جانباز 25 در صد دوران دفاع مقدس که در اولین اعزامش سال 61 در عملیات بیت المقدس شرکت کرده و در سال 65 در منطقه عملیاتی پیرانشهر در منطقه حاج عمران حین مبارزه با دشمن بعثی به افتخار جانبازی نایل می آید.

مصاحبه اختصاصی نوید شاهد آذربایجان غربی با منوچهر قهرمانی، جانباز 25 در صد دوران دفاع مقدس: منوچهر قهرمانی در شهرستان شهید پرور پلدشت متولد شده و دارای دو پسر و یک دختر می باشد. او معلمی فداکار و بازنشسته آموزش و پرورش است که در نهم شهریور سال 65 در منطقه عملیاتی پیرانشهر در منطقه حاج عمران حین مبارزه با دشمن بعثی بر اثر اصابت گلوله از ناحیه پای چپ و راست مجروح شده و همچنین از ناحیه مغز و اعصاب دچار موج گرفتگی شده و به افتخار جانبازی نایل می آید.





















شنیده بودیم منوچهر قهرمانی یکی از قهرمانان آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت المقدس در خرمشهر حضور داشت، برای همین مشتاق شدیم تا به دیدار این جانباز عزیز رفته و از نزدیک با او آشنا شویم و حرفهای ناگفته ای که شاید سالها بر دلش مانده باشد را با جان دل گوش بدهیم. 
منوچهر قهرمانی جانباز 25 در صد دوران دفاع مقدس است؛ وقتی سخن از جانبازیش به میان آمد، آهی سوزناک کشید و در حالیکه چشمانش پر از اشک شده بود، به آرامی گفت: حسرت می خورم که چرا شهید نشدم، شهداء شربت شهادت را نوشیدند و جام زهر ماندن در دنیا را،  به ما داده اند.
  از او پرسیدیم اولین بار چگونه عازم جبهه شدی تا شاید تلخی آن جام زهر کمی جای خود را به شیرینی اولین اعزامش بدهد، قهرمانی: اولین باری را که خواستم عازم جبهه شوم، خوب به یاد دارم؛ سال 61 بود که بخاطر شور فراوانی که برای رفتن به جبهه داشتم در بسیج ثبت نام نمودم و منتظر ماندم تا مرا هم صدا کنند و عازم جبهه شوم، بالخره اواخر سال 61 بود که  از طریق نیروی مقاومت بسیج شهرستان خوی به تیپ مستقل بیت المقدس رفته و عازم جبهه های حق علیه باطل شدم.
خانواده ام از اینکه جبهه می روم، نه تنها ناراحت نبودند، بلکه بسیار هم خوشحال بودند و مرا تشویق می کردند. علاوه بر من دو برادر دیگرم هم عازم جبهه شده بودند و گاه پیش می آمد که هر سه باهم در جبهه بودیم. 
قهرمانی در اولین اعزامش، در عملیات بیت المقدس شرکت کرده بود؛ هم خوشحال بود از اینکه در چنین عملیات پیروزمندی، افتخار حضور داشته و هم ناراحت از دست دادن دوستانش و شهید نشدن خودش. 
او می گفت: حال و هوای ما در شب عملیات قابل وصف نیست، اگر کل شیرینی های زندگی را جمع کنیم به شیرینی و لذتبخشی شب های عملیات نمی رسد.
به گفته وی حیطه بندی موجود باعث می شد زمان دقیق حمله به مواضع دشمن را ندانیم ولی هر وقت دشمن آتش سنگین به سمت نیروهای ما می ریخت متوجه می شدیم که قرار است ما عملیات کنیم و ترس بر دشمن غلبه کرده است. 
در آزادسازی خرمشهر، حملات دشمن بسیار سنگین بود، هم نیروهایش بسیار زیاد بود و هم امکاناتشان چندین برابر ما بود اما صحنه های عجیبی بود، رزمندگان ما انقدر با صلابت و اقتدار مقابل دشمن می ایستادند، انگار هر کدامشان  به اندازه ده و شاید صد نفر، قدرت داشتند. واقعا نیرویی شگفت آور در وجودشان بود که همان نیروی الهی بود.
زمان آزادسازی خرمشهر ما به عنوان نیروهای پشتیبانی حضور داشتیم و وقتی امام خمینی (ره) فرمودند، خرمشهر را خدا آزاد کرد، چنان شور و حالی نیروی های خودی را در بر گرفت که قابل وصف نیست. برخی از خوشحالی فریاد می کشید، برخی اشک از چشمانمان سرازیر می شد، برخی خرمشهر را سجده گاهی برای شکر کرده بودند و برخی آرام گوشه ای نشسته بودند و در میان آنهمه شلوغی، با خدای خود خلوت کرده و راز و نیاز می کردند.
سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرمشهر یکی از مهمترین و بزرگترین عملیات نیروهای مسلح در ۸ سال جنگ تحمیلی بود.

شهداء شربت شهادت را نوشیدند و جام زهر ماندن در دنیا را به ما داده اند؛ جانباز منوچهر قهرمانی

نیروی های ما در آزادسازی خرمشهر ترکیبی از نیروهای دواطلب مردمی، نیروی انتظامی، ارتش و سپاه از شهرهای مختلفی بودند. اواخر سال ۶۱ از نیروهای مردمی شهرستان خرمشهر که مستقیما درگیر آزاد سازی خرمشهر بودند می توان به اسحاق زاهدی، اسماعیل نظری و اسحاق ذاکری اشاره کرد.
همچنین تیپ ویژه شهدای مشهد در عملیات کربلای ۲، ما را بعد از ۱۰ ساعت مقاومت از دست دشمن نجات دادند و خیلی از همرزمانشان در آنجا شهید شدند.
قهرمانی: رزمندگان نه تنها در فتح خرمشهر بلکه در تمامی عملیاتها در طول جنگ تحمیلی حماسه های بسیار آفریدند و شجاعتها و رشادتهای شگفت آور کردند از جمله در بهمن۶۴، زمانیکه دشمن بعثی تحرکاتی در منطقه حاج عمران از خود نشان داد و ما برای تحکیم خط مقدم عازم خط شدیم، رزمندگان و روحانیون طوری در زیر رگبار دشمن با خونسردی و آرامش ماموریت خود را انجام می دادند که گویا تیری به سوی ما زده نمی شود.
قهرمانی : تنها کمبودمان در جنگ سیم خاردار بود و بقیه تجهیزات را داشتیم، اکثر ادوات جنگی را هم از عراقی ها غنیمت گرفته و به سمت خودشان شلیک می کردیم.

وقتی از سختی جنگ و دشواریهایش و از چگونگی ایستادگی مقابل دشمن آن هم با فاصله کم، سخن گفتیم؛ در پاسخ گفت: باید سختی را به صورت نسبی تعریف کنیم، بله جنگ سخت است اما برای کسانی که از جان ها و مال های خود می ترسند و وابسه به دنیای کوچک خود هستند اما برای کسی که ارزش جان خود را می داند و بهای خونش را وصال خدا می داند، جنگ خیلی راحت است، مشتاقانه و داوطلبانه به جنگ می رود؛ وقتی خداوند می فرماید که با اولین قطره خون شهید، من بهشت را بر او واجب می کنم در اینجا سختی معنایی ندارد.

 قهرمانی از جوانان امروز و روحیه آنان سخن به میان می آورد:  اگر خدایی نکرده دشمن امروز بخواهد پایش را از گلیم خود درازتر کند، جوانان امروزی ما پیشگام تر از نسل ما هستند و چنان پاسخ کوبنده ای به دشمن می دهند که قابل وصف نیست، بعضی از جوانان ما طوری تربیت شده اند که از ما هم پیشگام تر هستند و این را در راهیان نور به کرات دیده ام.
   اگر ما شهید نشدیم ولی می توانیم شهید پرور باشیم، امروز من بچه هایم را طوری تربیت کرده ام که بارها سعی کرده اند مدافع حرم شوند و به نهاد های مختلف اعلام آمادگی کرده اند.

 
قهرمانی از زیارت مشهد و گله مندیش چنین می گوید: هر باری که مشهر می روم، بعد از زیارت حرم امام رضا(ع) به خواجه ربیع رفته و بعد از فاتحه و زیارت مزار شهداء می گویم شهدای اسلام واقعا من از شما گله مندم شما فکر می کنید به ما خدمت کرده اید که ما را در این دنیا نگه داشتید؟
 
سخن قهرمانی در خصوص واژه شهادت و شهید: شهید و شهادت یعنی آبرو، عزت، شرف، ایثار و شیرین ترین واژه در زندگانی است.

جانباز دوران دفاع مقدس در سخن پایانی خود با مردم و مسئولان افزود: مردم در طول این چندی سال به تکلیف خود عمل کردند و از آن می توان به انتخابات اخیر اشاره کرد و از مسئولین هم راضی هستیم ولی در برخی از موارد میبینیم به جای اینکه مسئولین راه را به مردم نشان دهند مردم راه را بر مسئولین نشان می دهند که این هم زیبنده کشوری که هزاران شهید، جانباز و مفقود الاثر دارند، نیست.
 


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده