عشق به اسلام و لبيك به نداي امام امت و دفاع از ميهن اسلامي باعث عزيمتش شد
نوید شاهد آذربایجان غربی:
شهيد قربانعلي آقاخاني متولد سال 1347، بخاطر علاقه وافرش به علوم ديني، براي فراگيري
درس طلبگي به خوی رفت زمانیکه تنها 16 سالش بود، از طريق بسيج دانش آموزي از حوزه علميه
به جبهه ها اعزام شد و در بيست و يكم فروردين ماه سال 1366 در عمليات كربلاي 5 در منطقه
شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره دشمن بعثي به فيض شهادت نايل شدند.
قربانعلي آقاخاني به سال
1347 در بخش شوط در يك خانواده مؤمن به دنيا آمد.
قربانعلي با علاقه و استعدادی
که به تحصیل داشت تحصيلاتش را تا كلاس سوم راهنمائي ادامه داد؛ سپس بخاطر علاقه وافرش
به علوم ديني، براي فراگيري درس طلبگي به شهرستان خوي نقل مكان كرد.
از همان دوران كودكي عشق پرشوري
به خدا و معنويت داشت. همیشه سعي می کرد به نحوي مسائل شرعي و مذهبي را به ديگر دوستانش
ياد دهد؛ چنان كه بعد از پيروزي انقلاب نیز به اين دیدگاه و اعتقادش بيشتر پرداخت حتی
وقتی به مدرسه ديني وارد شد حساسيت مسئله برایش بيش از پيش شد و جدی تر به این
مسئله پرداخت.
ایمانی بسیار قوی داشت،
نمازش را سر وقت می خواند و در مورد انجام مسائل مذهبی اش بسیار حساس بود. خصوصا از
زماني كه به مقاومت اسلامي و ملي پي برد به مسائل مذهبی بیشتر اهمیت می داد.
با هر کسی همانند خودش
برخورد می کرد، خوي و خصلت ملكوتيش او را جزو انسانهاي خدایي قرار داده بود. عشق به
اسلام و لبيك به نداي امام امت و دفاع از ميهن اسلامي باعث عزيمتش شد.
بعد از کلی اصرار و
پافشاری پدر و مادرش رضایت نمی دهند که او به جبهه برو؛ اما قربانعلی که عزمش را
جزم کرده بود، بر خلاف ميل پدر و مادرش از طريق بسيج دانش آموزي از حوزه علميه به جبهه
ها اعزام شد.
اما بعد از مراجعت از جبهه
طي نامه اي از پدر و مادرش خالصانه عذر خواهي می کند و براي اینکه دوباره عازم جبهه
شود، باز این بار هم از پدر و مادرش اذن می خواهد. برای اذن رفتنش به جبهه می گوید:
پدر و مادر عزیزم تنها مي خواهم از من راضي و خشنود
باشيد. نمي خواهم از من رنجيده خاطر شويد، چرا كه من راهم را پيدا كرده ام و جاي من
ديگر در اين بوستان خالي نيست.
که این بار پدر و مادش
بخاطر رضای خدا و دل پسرشان قربانعلی راضی می شود تا به جبهه برود .
این بار هم عازم جبهه می
شود و با اینکه جوانی 16 ساله بود اما بسیار شجاع بود و بسیار جانفشانی کرد تا
اینکه در سومین اعزامش به جبهه هاي حق عليه باطل به آرزوي ديرينه خود كه شهادت در راه
خدابود، رسید.
قربانعلی بعد از 9 ماه حضور
در جبهه در بيست و يكم فروردين ماه سال 1366 در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه بر
اثر اصابت تركش خمپاره دشمن بعثي به فيض شهادت نايل شدند.
خاطره ای کوتاه از مادر
شهید:
روزي به قربانعلی گفتم اين
دفعه به جبهه نرو و درست را بخوان انشاءا... بعد از عيد برو. به من گفت مادر جان، سه
نفر از دوستانم شهيد شده اند؛ چطور من در خانه بنشينم، مادر من آرزوي شهادت دارم.
ايشان علاقه زيادي به دوستان خود داشتند و همچنين
دوستانش نيز به او بسیار علاقه داشتند و در تشييع پيكر پاكش هزار نفر شركت كردند كه
اين امر باعث افتخار ما گرديد كه شهيد در بين دوستانش از محبوبيت خاصي برخوردار است.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: مرکز اسناد بنیاد
شهید و امور ایثارگران