شهید خدایار انوار به روایت مادر
نوید شاهد آذربایجان غربی:
شهيد والامقام خدايار انوار در سال 1349 در كوي وكيل كندي شهرستان مياندوآب ديده به
جهان گشود و از قاریان ممتاز بود و زمانیکه هنوز تحصیل می کرد و به مدرسه می رفت
به جبهه رفت تا اینکه پس از ماهها مبارزه با دشمن درهفدهم فروردین 1365 به هنگام بازگشت
از منطقه عملياتي مريوان در اثر سانحه رانندگی شهيد شدند.
خدیجه نریمانی مادر شهيد
در خاطرات فرزندش می گوید: خدایارم خصلت شهيد و داودي داشت ؛ صدایش بسیار زیبا و
دلنشن بود برای همین زمانیکه به مسجد می رفت، اولياء و معتمدين هميشه از خدایار می
خواستند كه اذان بگويد.
معمولا اوقات فراغتش را در
مسجد و در ياري والدين سپري مي نمود.
اخلاق و رفتارش خيلي خوب بود،
با همه با مهربانی رفتار می کرد و با هر که دوست می شد یار و یاورشان می شد. یکی
از دوستانش، فرزند حاج خليل بود که با او دوست و همبازي و رفيق هم مدرسه اي بودند و
همديگر را خيلي دوست مي داشتند. وقتی خدایار شهید می شود، فرزند حاج خلیل سیاه
پوشیده و به مادرش می گوید تا آخر عمرم دوست ندارم اين پيراهن را از تن بركنم.
خدایار تنها دوست من نبود او نیمه ای از وجودم بود.
خدایار درس خواندن را خيلي
دوست داشت؛ خصوصا به خواندن قرآن علاقه خاصی داشت و هر گاه در مساجد مراسم بود و صداي
قرآن شنيده مي شد، با عشق و علاقه اي خاص در آن محافل حضور مي يافت. مداحل اهل بيت
بود و با صدای دلنشین و حزینی مداحی می کرد.
در کنار مسجد و قرآن و
سایر فعالیتهایش، خيلي خوب درس مي خواند و علاقمند به تحصيل و درس و مشق بود و نسبت
به انجام تكاليفش قصور نمي نمود.
علاوه از تحصيل و درس در امورات
كشاورزي كمك دست و يار پدرش بود.
در ايام محرم و سوگواري هاي
حضرت اباعبدا...(ع) حضور فعالانه داشت و اذان گوي مسجد و مراسمات قرآني بسيار علاقمند
بودند.
از همان کودکی زرنگ و پر جنب
و جوش بود ؛ همچنین بسیار فعال و اجتماعي و
معاشرتي بود.
منبع: مرکز اسناد بنیاد
شهید و امور ایثارگران