فرمانده کوهنورد و دلیر سپاه نقده
به خاطر برجستگي هاي اخلاقي و مهارتهاي نظامي اش سردار سربدار اسلام شهيد مهدي باكري او را در سال 1360 جهت آزاد سازي شهر اشنويه انتخاب نمود.

نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار شهيد عليزاده ساعتلو متولد 1337، پاسداری که در شكل گيری انقلاب در شهر اروميه يكی از چهره های شاخص بود. فرماندهی آزاد سازی شهر اشنويه را بر عهده داشت و همان جا سپاه را تشکیل داد. ناصر از طراحان نقشه تسخير ساختمان دخانيات شهر مهاباد بود و همچنین فرماندهی سپاه نقده را عهده دار شد، تا اینکه در روستای «چقال مصطفی» به هنگام غروب در كمين نيروهای دشمن قرار گرفت مردانه ايستاد تا تمام نيروهاي همراه خود را از دام كمين ضدانقلاب برهاند اما خود در دام آنها گرفتار شده و به فيض عظمای شهادت نايل گرديد.

 

سردار شهيد عليزاده ساعتلو به سال 1337 در يك خانواده مذهبي و دلاور پرور در شهرستان خوی ديده به جهان گشود. دوران طفوليت را در دامان خانواده ای پاك و با طراوت سپري نمود و در عنفوان شباب با شركت در هيئت هاي مذهبي و جلسات مخفي انقلابيون به آموزش هاي اصيل ديني پرداخت.

 با رفتن به كوهنوردي و فتح قلل مرتفع، پنجه انداختن در پنجه مشكلات و با بردباري به سوي فتح و پيروزي رفتن را آموخت و روح متعالي خود را متعالي تر گردانيد. او نمونه فداكاري، ايثار، مقاومت، سيادت و صداقت و اسوه شجاعت، متانت و وقار بود.

قبل از پيروزي انقلاب او با اكثر گروه هاي اسلامي ارتباط داشت و امام (ره) را از دوران جواني مي شناخت و با افكار ايشان آشنايي داشت. به همين دلیل در شكل گيري انقلاب در شهر اروميه يكي از چهره هاي شاخص بود و خدمات شاياني را در به ثمر رسيدن انقلاب انجام داد.

بلافاصله پس از پيروزي انقلاب شكوهمند امت مسلمان ايران، به گروه 14 كه منصوب به شهيد دكتر چمران بود، پيوست و مصدر خدمات ارزشمند در جهت تامين امنيت شهر و حفظ انقلاب گرديد.

با شروع جنگ تحميلي ناصر وجود خود را با تمام و كمال وقف جبهه و جنگ نمود و با شركت فعال در عمليات هاي مختلف اعم از پاكسازي هاي مناطق آلوده استان و جبهه هاي جنوب دين خود را به اسلام و انقلاب ادا نمود.

از نظر اعتقادي و اخلاقي او در سپاه اسوه و نمونه ايي براي پاسداران محسوب مي شد. عابدي خالص براي خدايش بود و به هنگام نماز در برابر ذات احديت واقعا از خود بي خود مي شد. با روحانيت هماهنگي صادقانه اي داشت و نيز در مقابل حفظ بيت المال از خود حساسيت نشان مي داد.

در برخوردهاي خود با ديگران از جاذبه قدرتمندي برخوردار بود و هميشه تبسمي بر لب داشت كه حاكي از مهرباني و عطوفت قلبي وي بود.

به خاطر برجستگي هاي اخلاقي و مهارتهاي نظامي اش سردار سربدار اسلام شهيد مهدي باكري او را در سال 1360 جهت آزاد سازي شهر اشنويه انتخاب نمود و او از جمله اولين كساني بود كه بعد از رشادت هاي زياد به شهر اشنويه پا نهاد و توانست با همكاري برادران ديگر از جمله سردار شهيد يوسف ولي نژاد، سپاه اشنويه را بنيان نهد و با فرماندهي مدبرانه اش آن را قوام بخشد.

سردار شهيد ناصر عليزاده در طراحي عمليات هاي جنگي و بالاخص در جنگ هاي نامنظم فرماندهي لايق بود. در فتح شهر مهاباد وقتي كه نيروهاي اسلام با كفار وابسته به بيگانه درگير شده بودند شهيد ناصر عليزاده از طراحان نقشه تسخير ساختمان دخانيات شهر مهاباد كه با فتح آن ساختمان و راه يابي به پشت بام آن، نيروهاي اسلام تسلط كامل بر مزدوران حزب دمكرات پيدا كرده و در نبرد پيروز گرديدند.

شهيد ناصر عليزاده بعد از رشادت هاي زياد به كسب موفقيت هاي فراوان در عمليات هاي مختلف از طرف سردار دلاور اسلام، شهيد بروجردي (فرماندهي وقت قرارگاه حمزه سيد الشهداء) به علت حاد بودن شرايط سياسي و امنيتي شهرستان نقده به عنوان فرمانده سپاه نقده برگزيده شد و در آن شهرستان بعد از ورود ناصر به تشكيلات سپاه، نيروهاي آن روز به روز متشكل تر و سازمان يافته تر شدند و از مهر ماه سال 1361 تا فروردين سال 1362 كه ناصر فرماندهي سپاه نقده را بر عهده داشت كمتر روزي را مي توان يافت كه نيروهاي سپاه نقده در عمليات نباشند و دائما در پاكسازي مناطق ناامن منطقه تلاش و فعاليت مي كردند و با آزادسازي هر منطقه اقدام به تأسيس پاسگاه هاي امنيتي مي نمودند.

سرانجام اين شير غران كوهستانهاي كردستان، پس از آن كه صدها عمليات را پيروزمندانه بر عليه مزدوران احزاب دمكرات و كومله و منافقين كوردل، رهبري كرد و از صدها كمين شان به سلامت بيرون آمد و در همه اينها ابتكار، ايثار، ايمان و سرعت عمل وي تحسين همگان را بر مي انگيخت، که سرانجام در پنجم فروردين ماه سال 1362 هنگامي كه پس از تأمين نيروهاي مورد نياز پاسگاه هاي تازه تأسيس يافته در مناطق آزاد شده، به سوي نقده مراجعت مي كرد، به همراه چند تن از برادران سپاه نقده، در روستاي «چقال مصطفي» به هنگام غروب در كمين نيروهاي دشمن قرار گرفت و در حالي كه در همان ابتداي درگيري مي توانست خودش را از مهلكه نجات دهد، لكن چنين كاري نكرد و مردانه ايستاد تا تمام نيروهاي همراه خود را از دام كمين ضدانقلاب برهاند اما خود در دام آنها گرفتار شده و سر به آستان معشوق ازلي سائيد و به فيض عظماي شهادت نايل گرديد.

ايام، ايام نوروز بود و مردم آمدن بهار را جشن گرفته بودند. چرا كه بهار تولد دوباره طبيعت است و چه باشكوه است كه تولد دوباره انسان با تولد طبيعت درآميزد و تولد دوباره ناصر اين چنين شد. تولد سرخي كه سرخي آن در روزهاي آينده بهار در گلبرگ شقايق هاي وحشي متجلي گشت و اين تجلي را نسيم دل انگيز صبا به مهماني قاصدك ها برد. تنها يادگاري كه از اين تازه داماد و شير مرد عرصه هاي پيكار، در جهان خاكي باقي ماند، نام نيكش بود و بس.

نام نيكو گر بماند ز آدمي

                   به كزو ماند سراي زرنگار

خداوند رحمت بي انتهايش را شامل حالش گرداند.

 

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده