این عجله برای چه بود؟
نام: داود محمدي
تولد: 1360
محل شهادت: در عملياتي عليه اشرار و قاچاقچيان بر اثر سرنگوني خودرو در کرمانشاه
تاریخ شهادت: 9/6/1380
فرازي از زندگينامه شهيد:
شهيد داود محمدي در تاريخ20 آذر سال1360 در روستايي به نام ساريبگلوي معين يكي از روستاهاي توابع شهرستان اروميه و در در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. وي در سن7 سالگي در مدرسه شهيد علي اهوز همان روستا مشغول به تحصيل گرديد و تا پايه چهارم ابتدايي ادامه تحصيل داد و بعد در كنار خانواده و پدرش مشغول به كار كشاورزي شد و همراه پدر و برادر بزرگترش كمك خرج خانواده6 نفري شد.
وي علاقه زيادي به عزاداري امام حسين(ع) داشت و هميشه در هيئت عزاداري زنجيرزنان همان روستا پيشرو و از سبزپوشان هيئت بود و معمولاً واجبات خود را از همان دوران نوجواني انجام مي داد و به نماز و روزه اهميت بيشتر مي داد و هميشه نوارهاي محرم را زمزمه مي كرد و طبق اظهار فرماندهان، وي در منطقه نمازهاي مستحبي و نماز شب مي خواند. شهيد اعتقاد به امام راحل و جمهوري اسلامي داشت و هميشه و از آن وقتي كه من يادم مي آيد اشتياق زيادي به ماه محرم و عاشورا داشت و هر شب ماه محرم به مسجد مي رفت و همراه جوانان ديگر به زنجيرزني و سينه زني مشغول مي شد.
شهيد مجرد بود و ازدواج نكرده بود. در سال1379 به خدمت مقدس سربازي اعزام شد. دوران آموزشي خود را در مدت3 ماه در شهرستان پارس آباد مغان گذراند و بعد از پايان دوره آموزشي تقسيم و به مشهد انتتقال يافت و در منطقه اي به نام خواف سنگان مشغول به انجام وظيفه شد .
آخرين باري كه به داود به مرخصي آمده بود خيلي عجله داشت و اصرار داشت كه مرخصی اش تمام نشده برگردد. هر چقدر اصرار يم كردم كه چرا عجله داري و بي تابي مي كني، در جواب مي گفت نمي دانم ولي احساس مي كنم كه كارهاي ناتمام زيادي دارم كه بايد انجام دهم.وقتی خبر شهادتش را دادند علت عجله اش مشخص شد.
سرانجام در تاريخ1380/6/9 در عملياتي عليه اشرار و قاچاقچيان بر اثر سرنگوني خودرو به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع : مرکز اسناد