سالروز شهادت فرمانده دسته در سورسات
چهارشنبه, ۲۳ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۲
خلیل با شهامت و شجاعت سوار موتورسيكلت شده و به دشمنان يورش برد و حلقه محاصره را شكست که مزد این فداكاري و ايثارش را هم از پروردگار دريافت نمود و به درجه شهادت نائل آمد.


نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار شهید خلیل حضرتی نبی کندی سال 36 در روستای شیرمرد به دنیا آمد و با عشق به قرآن و اسلام قبل و بعد از انقلاب بطور چشمگیری فعالیت می کرد که سال 59 در سپاه عضو می شود و با جهادگری و عشق تمام در جهاد و دفاع از اسلام و قرآن ، در حالیکه فرماندهی دسته در سورسات را بر عهده داشت، در عمليات پاكسازي و آزادسازي منطقه جنوب آذربايجان غربي و جاده تكاب به شاهين دژ، بیست و دوم تیر ماه سال 1361 در منطقه سورسات به درجه رفيع شهادت نايل آمد.


دلباخته ای که حلقه محاصره را شکست ؛ فرمانده شدید خلیل حضرتی

شهيد خليل حضرتي نبي كندي در گرمای سوزناک مرداد ماه در سال 1336 در روستاي شيرمرد از توابع شهرستان تکاب در يك خانواده مذهبي و متدين چشم به دنیا آمد. 

در کنار پدر و مادری بزرگ شد که ادب و معرفت را از آنان به یادگار برده بود، در کمال متانت و خرسندی، همیشه به پدر و مادرش خدمت می کرد و خدمت به آنان را یک وظیفه الهی می دانست.

وقتی به سن مدرسه رسید، با علاقه به مدرسه ای در روستاي سبيل و نزد دائي‌اش رفت و دوره ابتدایی اش را با موفقیت تمام به پایان رساند. سپس دوره راهنمایی را شروع کرد اما بعد از آن برای کمک به امرار معاش خانواده، در کارهای کشاورزی به پدر و مادرش کمک کرد. 

خلیل حضرتی علاقه خاصی به قرآن داشت و در منزل هم که بود ، سعی می کرد تا بیشتر وقتش را با قرآن بگذراند؛ برای همین در روستای خودشان، آموزش قرآن را ادامه داد. او هر روز بیشتر و بیشتر عاشق قرآن و کلام وحی می شد و با آرامش که از قرآن دریافت می کرد، اخلاق و رفتارش بسیار خوب شده بود، بطوریکه در میان اطرافیان و روستائیان خیلی محبوب و تاثیرگزار شده بود و همه او را جوان لايق و شايسته اي برای مكتب اسلام می دانستند.

شهيد حضرتي علاقه زيادي به مجالس مذهبي داشت و سعی می کرد تا در جلسات قرآن شركت فعال داشته باشد. قبل از ادان منتظر می شد تا ادان بگوید و او نمازش را بخواند، طوری منتظر ادان می نشست که گویی قرار است با معشوقه اش سخن بگوید. براستی هم که چنین بود، همیشه نمازهايش را با شور و شوق و اشتياق در اول وقت و با حالتی خاص می خواند. خالصانه و با دلي آكنده از عشق بي ريا به درگاه خداوند روي كرده و با محبوبش راز و نياز می کرد.

دلباخته ای که حلقه محاصره را شکست ؛ فرمانده شدید خلیل حضرتی

دوستانش می گویند که خلیل همیشه به فقرا کمک می کرد، با اینکه خودش وضع مالی چندان خوبی نداشت اما هرجا کسی را می دید که احتیاج مالی دارد ، حتما نیازش را بر طرف می کرد. حتی با اینکه از سپاه پاسداران حقوق چندانی دریافت نمی کرد اما باز هم از آن مقدار کم به فقرا می داد. 

زماني كه خانه اش را اعضای حزب دموکرات به آتش کشیدند، غرامتی را دادستانی به ایشان دادند که او هم آن را به حساب جنگ زدگان واریز کرد.

قبل از انقلاب اسلامي در فعاليت هاي ديني و مذهبی خیلی تلاش می کرد و زمانیکه امام خمینی، پیام داد تا با بي كفايتي هاي رژيم (بي حجابي، ظلم و ستم به قشر مستضعف و متدين، انجام اعمال ضداسلامي و اخلاقي مانند قماربازي، شرابخواري) مبارزه کنند، فعالیت و عملکردش را دو چندان کرد تا به فرموده امامش گوش جا بسپارد.


بعد از انقلاب هم در سال 1359 به عضويت رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان تكاب درآمد. در سپاه هم از جان و دل فعالیت می کرد و در پاکسازی منطقه از وجود افراد ضد انقلاب و دموکرات تمام تلاشش را می کرد و این بود که به خاطر جهادگريهایش بارها از طرف حزب دمكرات مورد تهديد قرار گرفته بود.


در اواخر سال 1358 در روستاي شيرمرد مورد هجوم دشمنان داخلي قرار گرفت، شبانه با پيمودن 30 كيلومتر راه پياده خود را به شهر تكاب رساند و اوضاع روستای شیر مرد را برای برادارن سپاهی گفت تا در آن روستا هم پایگاهی تشگیل دهند. 


بارها در جبهه جنگ و در پاکسازی منطقه مجروح شده بود اما هر بار نیروی بیشتری عازم جبهه می شد.حتي يك روز قبل از شركت در‌ آخرين عمليات، تصادف كرده و به شدت زخمي شده بود. درگيري سختي كه در منطقه سورسات بين نيروهاي اسلام و دشمنان داخلي به منظور پاكسازي انجام گرفت، شهيد حضرتي از بستر بيماري و با بدنی مجروح به منطقه رفت تا به ياري همسنگران و مجاهدان مخلص خدا بپردازند. اما ديگران از جمله حجت الاسلام شيخ محمدعلي خسروي كه مقام بالائي را در شهرستان و سپاه پاسداران داشت، اجازه نداد که خلیل در عملیات شرکت کند اما گویی امشب خدا او را با آن پر و بال زخمی برای خود می خواست. عشق شهادت و ديدار با معبود در بهترين كيفيت بر او غلبه كرد و عاشقانه به ياري همسنگران شتافت.

فرمانده شهید حضرتی چنین می گوید: در همین شب عملیات بود که نيروهاي اسلام در كوه سورسات در محاصره گروهك هاي خائن قرار گرفته بودند و خلیل با شهامت و شجاعت سوار موتورسيكلت شده و به دشمنان يورش برد و حلقه محاصره را شكست که مزد این فداكاري و ايثارش را هم از پروردگار دريافت نمود و به درجه شهادت نائل آمدند و در همين عمليات در مسلخ عشق سر به سجده نهاد. 


شهيد حضرتي هنگام شهادت مسؤوليت كميته امداد امام خميني شهرستان تكاب را به عهده داشتند. اما به لحاظ اينكه جهاد و دفاع سرلوحه همه امور آن زمان به شمار مي رفت هرگز خود را جدا از اسلام و قرآن و عضويت سپاه پاسداران نمي ديد.


او دلباخته امام بود و در جهاد و دفاع از اسلام و قرآن در عمليات پاكسازي و آزادسازي منطقه جنوب آذربايجان غربي و جاده تكاب به شاهين دژ در منطقه سورسات در بیست و دوم تیر ماه سال 1361 به درجه رفيع شهادت نايل آمد و پيكر پاكش را در آرامگاه ابديش، گلزار شهداي تكاب با اندوه و غم جانكاه امت حزب ا... و محرومين و مستضعفين و بدرقه مؤمنين به خاك سپرده شد.

روحش شاد و راهش مستدام باد.


(پيام شهيد)

«خدايا، ما را از شر شيطان و از مقام پرستي و هواي نفساني دور نگه دار و ما را راهنمايي فرما.»


منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده