خاطره ای از همرزم شهید امینی (سرهنگ نادری)
دوشنبه, ۰۳ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۱۶
من وقتي كه اولين بار آقا مهدي را بعد از حدود يك ماه زيارت كردم وضعيت بسيار خاطره انگيزي را به ياد دارم
من وقتي كه اولين بار آقا مهدي را بعد از حدود يك ماه زيارت كردم وضعيت بسيار خاطره انگيزي را به ياد دارم كه توي اين يك ماه ظاهراً نه امكان حمام و با هر گونه رسيدن به خودشان را از نظر اصلاح نشان مي داد و ايشان به قدري آرپي جي زده بودند در طول اين يك ماه هم از نظر گوشهايشان ناراحتي پيدا كرده بودند و موج انفجار ناراحتي هايي را براي او ايجاد كرده بود. در واقع بايد اين مطلب را اشاره كنم به گواهي بسياري از برادراني كه در داخل خرمشهر بودند آقا مهدي از كساني بود كه 24 ساعت شبانه روز را در مبارزه در جنگ رو در رو حضور داشت و بعد از عقب نشيني در داخل آبادان 3 ماهي كه من در خدمتشان بودم آقا مهدي مسؤوليت مهندسي محورهاي جاده كش آبادان را به عهده داشتند. با توجه به اينكه آبادان عملاً در محاصره بود هيچ گونه راه خاكي وجود نداشت براي تدارك و پشتيباني جبهه و خط اول كه آن روز در حدود صد كيلومتري آبادان محدود مي شد و در واقع 10 الي 15 كيلومتر بيشتر براي جبهه از آبادان فاصله بيشتري در بعضي جاها نبود، آقا مهدي مشغول جاده كشي براي تدارك نيروها را به عهده داشتند. روزها را ايشان مسؤول مهندسي پشتيباني اين جاده كشي را به عهده داشتند و شب ها را ايشان با آن شم بسيار تيزي كه داشتند مطلع مي شدند از تمام خطهايي كه مقرر بود شبيخون انجام بگيرد. معمولاً در ايام محاصره آبادان نيروهاي ما مرتب دست به شبيخون مي زدند براي به ستوه درآوردن دشمن و گرفتن آرامش از دشمن. آقا مهدي هر شبي كه شبيخون در هر خطي واقع مي شد و انجام مي شد آن شب را هم مطلع بود قبلاً، و در آن برنامه و عمليات شركت مي كردند.
تا آنجايي كه من به خاطر دارم عملكرد آقا مهدي در طول ايامي كه در جبهه هاي جنوب، خرمشهر و آبادان و در خطوط مختلف جبهه از شير پاستوريزه از پل آبادان گرفته آبادان، خرمشهر تا كوي ذوالفقاريه كه نيروهاي ما در طول اين قسمت در خطوط مختلف حضور داشتند تمام اين خطوط نيروهاي ما آقا مهدي را به نام مي شناختند و در واقع يكي از اركان عوامل شبيخون زننده آقا مهدي بودند و آنچه كه در چهره آقا مهدي من و رزمندگان مي ديدند اعتماد و اطمينان به انجام مأموريت بود و ايشان اعتقاد داشت.
در روزي كه امام فرمودند كه حصر آبادان بايد شكسته شود, آقا مهدي گفتند كه امام دستور فرمودند كه حصر آبادان بايد شكسته شود ما ملزم به اجراي اوامر ايشان هستيم به هر صورتي كه ممكن باشد و ما بايد شبيخون بزنيم و راحت ننشينيم تكليف ما فقط اجراي فرامين مقام معظم رهبري و حضرت امام در آن روز بود. نهايتاً با اين اعتقاد تمام شبيخون ها را بدون استثناء شركت مي كردند و در واقع هر روزي كه در جبهه حضور داشتند به اعتقاد من و گواهي بسياري از رزمندگان حاضر در آن خط و خطوط جبهه آقا مهدي هر روز براي شهادت و انجام تكليف خودشان در آن عمليات حاضر مي شدند .
نظر شما