دلش حال و هوای شهادت داشت
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدرضا خالصیدوست» فرزند علیمحمد و خدیجه، بیست و چهارم شهریور ۱۳۴۰ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز بود و سواد چندانی نداشت، اما آنقدر مسجد و منبری بود که به او میگفتند شیخ علیمحمد.
مخترع جوان
بچههای خانواده همیشه در کنار پدر بودند، چه در مسجد برای انجام امور دینی و چه زمان کار بر روی زمین کشاورزی. تحصیلاتش دیپلم بود. در حین درس خواندن، کارهای سیم کشی برق ساختمان را هم انجام میداد. به نقل از برادرش او در زمینه کارهای برقی اختراعی کرد که اسناد و مدارکش هنوز هم وجود دارد. از قبل از انقلاب، جوانی فعال و پرشور بود و بعد از انقلاب هم با گروهک منافقین درگیر میشد. چند بار مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
حال و هوای شهادت
مادر محمدرضا نقل میکند: «از مزار شهدا که برگشت، رنگش شده بود مثل گچ. گفتم: خدا مرگم بده! پسر این چه رنگ و رویی هست؟ پقی زد زیر گریه و آرام نمیشد. آنقدر گریه کرد تا سبک شد. کنارش نشستم و منتظر ماندم تا چیزی بگوید اما توی فکر بود. برای اینکه با او حرفی زده باشم، گفتم: نگفتی کجا میری وگرنه برای خونه وسیله میخواستم بهت میگفتم بگیری. گفت: چی میخوای؟ الان میرم میگیرم. گفتم: کجا رفته بودی؟ گفت: پیش دوستام. گفتم: اونجا چه خبر بود که حالتو گرفت؟ گفت: توی امامزاده دوستام رو دیدم که یکییکی شهید شدن و کنار هم هستن. خیلی دلم گرفت به یاد اون روزهایی که با هم بودیم. یک سال بعد خودش هم رفت کنارشان.»
چون برادرها از او بزرگتر بودند، محمّدرضا در کارها بیشتر به مادر کمک میکرد. عصای دست پدر و مادر بود. بعد از دیپلم، دفترچه اعزام به خدمت گرفت. از طریق ارتش به منطقه جنوب در پست مهندسی خدمت میکرد. یک سال و چند ماه در جبهه بود. محمدرضا سرانجام بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۶۱ در فکه بر اثر برخورد ترکش به پیشانی به شهادت رسید. پیکر مطهرش در گلزار شهدای امامزاده یحیی(ع) دفن است. برادرش ابوالقاسم بعد از او به شهادت رسید.
انتهای متن/