سروده‌ای برای سالروز ولادت سرور و سالار شهیدان
سه‌شنبه, ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۶
«غلامرضا سازگار» شاعر و مداح آیینی به مناسبت سالروز ولادت امام حسین(ع) سروده‌ای دارد که در بخشی از آن آمده است: «چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین/ کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست»

به گزارش نوید شاهد، در سومین روز از ماه مبارک شعبان خنده بر لب اهل بیت آمده است؛ دل‌ها بی‌قرار و بی‌تاب است تا دردانه‌ای پا به جهان گذارد. هرآنکه به راه امام حسین علیه السلام راهی است، از هر گمراهی به دور بوده و غم عالم به دل او راه ندارد. تولد امام حسین(ع) بر شما راهروی آن امام معصوم مبارک باد. همزمان با ولادت سرور و سالار شهیدان سروده‌ای از «غلامرضا سازگار» شاعر و مداح آیینی را منتشر کرده‌ایم. در این سروده می‌خوانید:

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین/ کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

خان شیر خدا امشب پر از نور خداست

الـبشاره لیلۀ میلاد مصباح الهـداست

***

بر سر دوش نبی، شمس ولایت جلوه گر

پیش روی فاطمه، مرآتِ حسنِ ابتداست

***

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

***

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

***

گام گامِ مقدمش، رشک گلستان بهشت

عضو عضوِ پیکرش، اوراق صنع کبریاست

***

این همان مصباح دست غیب رب العالمین

این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست

***

چشم نه، لب نه، جبین نه، حنجر و رخسار نه

پای تا سر غرق در گلبوسه‌های مرتضاست

***

با وجود آنکه نَبوَد رحمت حق را حدود

این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست

***

سبط احمد، نجل حیدر، آرزوی فاطمه

خون قرآن، اصل ایمان، قلب دین، روح دعاست

***

قطره‌ای از بحر لطفش چشمه آب حیات

ذره‌ای از خاک کویش درد عالم را دواست

***

وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد

مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست

***

هر چه می‌بینم جمالش را، نبی پا تا به سر

هرچه می‌خوانم ثنایش را،علی سرتا به پاست

***

هر سری تقدیم جانان گشت، خاک پای او

هر دلی جای خدا گردد، بر او صحن و سراست

***

هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد

درعوض او ازخدای خویش بگرفت آنچه خواست

***

من نمی‌گویم، نمی‌گویم، خدا باشد حسین

لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد، رواست

***

خواهـر مظلوم او مـادر آزادگی است

تـا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست

***

اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق

دختری دارد که دست بسته‌اش مشکل گشاست

***

مادری دارد که در قرآن، خدا مدّاح اوست

مدح او تطهیر و قدر وفجرو نور و«اهل‌أتی»ست

***

قامتی دارد، قیامت گوشه‌ای از سایه‌اش

صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست

***

بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین

هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست

***

روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است

فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست؟

***

او بُوَد فُلک نجات و لنگرش دخت علی

این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست

***

شهریار کشور دل‌ها حسین بن علی

زادۀ ام‌البنین فرمانـدۀ کل قواست

***

آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا

گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست

***

گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست

هر شب او واقعه، هر روز او روز جزاست

***

اینکه خنـدانیم و گریـانیم در میلاد او

می‌کند ثابت، گِل ما از زمین کربلاست

***

آنکه سر سازد نثار دوست، از عالم سر است

کشتۀ محبوب را گر کشته پنداری خطاست

***

مرگ در بستر بوَد بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

***

شور ما شور شهادت، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت، خون ما آب بقاست

***

من ز خون دل نوشتم بـر جبین آسمان

هر که فانی در ره حق نیست، پایانش فناست

***

قبر: کعبه، رکن: مقتل، تربت عشاق: حِجر

مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا»ست

***

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دوتـاست

***

آب را بر روی ما بسته نمی‌داند عدو

حنجر ما تشنـۀ آب دم تیغ بـلاست

***

وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست

این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا»ست

***

«میثم» این مصراع را با خط خون باید نوشت

رأس ما از تن جدا شد، دوست کی از ما جداست؟

خبرنگار: آرزو رسولی نجّار

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده