روحانی عاشق راز و نیاز با خدا
چهارشنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۳۶
«شهيد حسن تمكين وش» بنا به علاقه و ميل دروني خويش در مدرسه علوم ديني ثبت نام کرد، سپس به حوزه علميه قم مشرف گرديد، جهت اداي دين خود نسبت به اسلام و انقلاب و دفاع از ارزشها و آرمان هاي مكتب توحيد، راهي جبهه هاي حق عليه باطل گشت و به لقاءا... پيوست و این سفر عرفانی را همیشه جاودانه کرد.
نوید شاهد آذربایجان غربی : «شهيد حسن تمكين وش» یکم شهریور 1341 در يك خانواده مؤمن و متدين در شهرستان اروميه ديده به جهان گشود.وی تحصيلات ابتدايي خويش را در دبستان سعدي و دوره راهنمايي را نيز در مدرسه شهيد محمد آهنگري به پايان برد. سپس براي ادامه تحصيل در دوره متوسطه عمومي در هنرستان حرفه اي شهيد مرتضي مطهري ثبت نام و در رشته اتومكانيك شروع به تحصيل کرده و سرانجام در سال شصت موفق به اخذ مدرك ديپلم گرديد.
وی عاشق راز و نیاز با خدا بود . همین انس با معبود همیشه او را به خواسته هایش می رساند.
وی به تداوم علم ودانش علاقه ی زیادی داشت و به همین خاطر بلافاصله درآزمون ورودي تربيت معلم پذيرفته شد و در تربيت معلم شهيد رجايي اروميه ادامه تحصيل داد. بعد از يك سال تحصيل بنا به علاقه و ميل دروني خويش در مدرسه علوم ديني وليعصر(عج) تبريز ثبت نام کرد و تحت نظر استادان محترم حاج عبدالحميد و عبدالمجيد تلمذ نمود و پس از طي دو سال تحصيل براي ادامه درس حوزه اي به مدرسه وليعصر(عج) تهران عزيمت نمود که در این سفر عرفانی، پس از طي دو سال اجتهاد به درجه حجت الاسلامي نايل گشت. سپس به حوزه علميه قم مشرف گرديد.
به نقل ازدوستان «شهيد حسن تمكين وش» دررابطه با مسایل مذهبی و اخلاقی وی این گونه آمده است:
«شبهاي رمضان ما چند نفر بودیم که تا صبح برپایی مراسم مذهبی برعهده ما بود. شهید طوري مي شد كه تا صبح به نماز و دعا می پرداخت. از نماز لذت می برد و با عشق و اخلاص چنان با آن انس می گرفت که مردم را به حیرت وا می داشت. آن روز چند دقيقه قبل از اذان صبح بچه ها کمی خوابیدند و قرار بود که یکی از ما را برای نماز بيدار کند. غافل از اینکه آنان برای خواب نمی رفتند بلکه خلوتی جداگانه برای راز و نیاز با معبود را می طلبیدند. »
وی علاقه ی زیادی به امام خمینی (ره) داشتند. وقتی در آنجا مشغول تحصیل بود آرزو داشت که امام را ملاقات کند، شهید بزرگوار وقتی که در تربيت معلم مشغول تحصيل بودند، به زيارت امام رفته كه ظاهراً به علت عدم رسيدن كارت مخصوص ورود اجازه زيارت امام را به ایشان نمي دهند و هر قدر اصرار و خواهش مي كنند موفق نمي شوند. وي همان جا كنار در خانه امام نشسته و گريه مي كنند.»
به نقل ازدوستان «شهيد حسن تمكين وش» در رابطه با اخلاق و رفتار و بینش چنین نقل شده است:
« ما که وارد حوزه شدیم، جو حوزه بسیار محبت آمیز بود. شهيد تمکین وش هم در حوزه تشريف داشتند، ما چند نفر، برنامه هايي را ترتيب داده بوديم كه حوزه به نحو احسن اداره بشود و آقاي تمكين وش نيز بيشتر از همه احساس مسئوليت مي كرد. به همه كارها عكس العمل سريع نشان مي داد. به همين خاطر وي را طلبه عصباني نیز لقب داده بودند و به خاطر جديت دركارهايش بود و کسی درانجام کارش کوتاهی نمی کرد تا شهید تمیکن وش را ناراحت نبینند. درآنجا متوجه حالات و تحولات وي شدم و در عمليات كربلاي4 نيز به درجه يقين از شناخت معنوی و روح والای ایشان، نایل آمدم. اقتدار ایشان در اداره امور بسیار دقیق و عمیق بود.»
شهید والاتبار،پس ازطي شش ماه تحصيل درحوزه علميه قم همراه با سپاهيان حضرت محمد(ص) جهت اداي دين خود نسبت به اسلام و انقلاب و دفاع از ارزشها و آرمان هاي مكتب توحيد، راهي جبهه هاي حق عليه باطل گشت.
به نقل از خانواده «شهيد حسن تمكين وش»در رابطه با تکلیف شرعی و انسانی آمده است: « شهید در رابطه با وظیفه ی شرعی چنان با جدیت برخورد می کرد که لحظه ای از آن غفلت نمی ورزید و فوراً زنگ مي زدند به دفتر امام كه تكليف شرعي ما چيست؟ آيا به جبهه برويم؟ جبهه رفتن ما جايز است يا در سنگر حوزوی تلاش كنيم و آنها نيز مي گفتند از قم سؤال كنيد. حال اگر مي گفتند برويد، فوري آماده رفتن مي شد و اگر اجازه نمي دادند، به درس خود مشغول مي شد.»
شهيد تمكين وش بعد ازپيروزي انقلاب دركنار تحصيل در جهاد سازندگي و همین طور در بخش فرهنگي شروع به فعاليت های همه جانبه کرد، در تهيه فيلم ها و كاست هاي مربوط به شخصيت هاي دين با سازمان صدا و سيما نیز فعاليت داشتند كه اين فعاليتها باعث شناخت بيشتر و عميقتر ايشان از ظلم و ستمي كه حكومت پهلوي بر مردم ايران خصوصاً بر روستاها اعمال مي كرد شد. وی به برادری مسلمانان اعتقاد عجیبی داشت. بر همین اساس همچون مولایش، درمدرسه علميه تهران با آقایان جعفر نورجودوست، جهان سپاس و آقاي اهري كه هرسه به شهادت نايل گشته اند، صيغه اخوت و برادری ميانشان جاري گشت.
وی با عشق، اشتیاق و با توکل خالصانه برای وطن می کوشید. برای زنده نگاهداشت ارزشها و آرمان های مقدس اسلامی تلاش می کرد.
شهید تمکین وش مدام به دوستانش می گفت:«باید نيت یک طلبه خدایی باشد، مسلماً نیتی که خدایی باشد، هدايت مردم به سمت و سوی نور بسیار گوارا خواهد بود. ما باید تا آنجا كه از دستمان بر مي ايد، در راه تعالی اسلام كوتاهي نکنیم و برای سالم ماندن انقلاب و اسلام از جان و دل دریغ نورزیم.»
حسن تمكين وش با الهام از مكتبي كه در آن پرورش يافته بود، نسبت به محرومين جامعه بسيار مهربان بود، و به همراه ديگر همكارانش در راه محروميت زدايي گام هاي مؤثري برداشتند. با اعتقاد به همین بینش ها و منش ها، بارها به جبهه هاي نبرد اعزام شد و سه بار نيز به منطقه كردستان(بوكان) اعزام گرديد ودر عمليات والفجر 8 (فتح فاو) حضور داشت و نيز در عمليات كربلاي 4 همرزم سپاهيان اسلام بود.
به نقل از دوستان «شهيد حسن تمكين وش» در رابطه با شهادتش این گونه آمده :
« بعد از شهادت تمکین وش ،پیکر اين شهيد بزرگ را به معراج شهدا كه آن زمان نزديك دريا بود،آورده بودند، من خانواده اين شهید بزرگواررا به آنجا برده تا با شهید وداع کنند. وقتي رسيديم خواستيم تا پیکرخونین اين بزرگوار را به خانواده اش نشان بدهم. برای لحظه ای نگاهم به پيكر مبارك شهيد در تابوت افتاد. وي چنان با آرامش خاطر به خواب ابديت فرو رفته بود و چنان نوراني بود كه من به حالش غبطه مي خوردم و به علت اينكه وي داراي قدي بلند بود تا حدي به سختي در تابوت جا به جا شده بود و به خاطر همين مسأله مادرش چنان ناراحت شدند و بي قراري مي كردند كه هيچ گاه اين خاطره و اين صحنه غم انگيز را فراموش نمي كنم. شهدای رشید ما سرو قامتان زیر خاک بودند.»
سرانجام پس از رشادتها و مجاهدت هاي بي نظير در مورخه بیست و پنجم دی 1365 در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه در اثر اصابت تركش خمپاره به لقاءا... پيوست واین سفر عرفانی را همیشه جاودانه کرد. روحش شاد و یادش تا به همیشه گرامی باد!
نظر شما