سیری در کلام شهیدسیجانی؛
شهید «غلامرضا سيجانی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در وصیت‌نامه اش نوشته است: «هميشه آگاه و روشنفكرانه در صحنه بمانيد و امام را تنها نگذاريد و تو اى مادر رنج ديده ام! اى مادرى كه سعادت پيدا كردى تا مادر شهيد شوى و در راه اسلام فرزندت را به آفريننده‌ی آن يعنى (خدا ) برگردانى، سلام بر تو باد، سلام به آن شير پاكى كه دادى و مرا بزرگ كردى و در راه اسلام دين خود را اَدا نمودى.»



وصیت

به گزارش نوید شاهد البرز؛ شهید «غلامرضا سيجانی»، دهم شهريور 1344، در شهرستان كرج به دنيا آمد. پدرش علی، كارگر بود و مادرش مرضيه نام داشت. تا پايان دوره ابتدایی درس خواند. از سوی بسيج در جبهه حضور يافت. هشتم بهمن 1363، در زبيدات عراق با اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وی در روستای سيجان تابعه شهرستان چالوس قرار دارد.

آنچه در ادامه می خوانید متن وصیت نامه شهیدسیجانی است.

به نام خداوند بخشنده مهربان  * واعدوالهم مااستطعتم من قوه *

با سلام بر امام عصرمهدى موعود (عج)، درود بر نايب بر حقّش پير جماران خمينى كبير، درود به ارواح طيّبه‌ی شهداى اسلام كه با نثار خون خويش درخت تنومند اسلام را آبيارى نمودند، درود و سلام فراوان بر مجاهدان راه الله و خانواده هاى معظم شهدا و معلولان و جانبازان، سلام و درود به كليّه‌ی علما و فضلا و خدمتگزاران اسلام از رئيس جمهور و نخست وزير و رئيس مجلس شوراى اسلامى تا مادر پيرى كه براى رضاى خدا در پشت جبهه به رزمندگان اسلام كمك بی‌دريغ مى نمايد و سلامى گرم به خانواده عزيز و گرامى خودم. پس از عرض سلام، سلامتى و توفيق در كارهايتان را از خداوند متعال خواستارم و همچنين سلام بر فاميل و دوستان و آشنايان مخصوصا خانواده محترم شهيد مجيد رمضانى كه دِين خود را به اسلام عزيز و انقلاب شكوهمند اَدا كرد و قلب امام‌زمان(عج) را خشنود كرده‌اند.

اگر با كشته شدن من دين محمّد (ص) برقرار مى ماند پس اى شمشيرها بر من فرود آييد و مرا قطعه قطعه كنيد. آرى، اين حرف امام حسين (ع) است و حرف ادامه دهندگان راه ایشان. اول به تو مى گويم: اى پدر مهربانم! من قدر شما را ندانستم و شايد دل شما ازمن چركين باشد. امّا از شما خواهش مى كنم كه مرا ببخشيد چون آن موقعى كه من شما را ازخودم ناراحت مى كردم در جهالت به‌سر مى بردم و عقل درستى نداشتم و خواهشى ديگر دارم، برایم به هيچ وجه ناراحت نباش و فكرش را نكن كه فرزندى داشتى. البتّه نه اينكه فراموش كنى ولى گريه و زارى در مرگم نكن چرا كه قرآن مى فرمايد: شهيد هرگز نمى ميرد و آرزوى من شهادت بود كه به آن رسيدم. نه اينكه خداى نكرده فكر كنيد كه از جانم سير شدم و به جبهه آمدم تا خودكشى كنم! خير، من جانم را بسيار دوست دارم ولى از آنجايى كه جبهه احتياج به نيرو داشت و پيام اماممان اين بود كه جوانان بيشتر به جبهه بروند و مسئله ی جنگ را حل كنند، من هم وظيفه خود دانستم كه به جبهه بروم و دِين خودم را اَدا كنم كه اگر سعادت داشته باشم در اين راه به شهادت برسم. چرا كه براى يك فرد مسلمان در زمان كنونى كه اسلام در خطر است مردن در بستر ننگ است و شهادت افتخار و شما بايداز اينكه پدر شهيد شده اى افتخاركنى و جلوى دشمنان اسلام خود را خوشحال نشان دهيد تا سوء استفاده نكنند و ديگر پدران از شما روحيه بگيرند و فرزندان خود را به جبهه بفرستند تا اسلام را به پيروزى نهايى برسانند. اگر شما اين قول‌ها را كه نوشتم بدهيد من هم شفاعت خواهى شما را اگر إن‌شاءالله سعادتى پيدا كردم و شهيد شدم خواهم كرد.

آرى پدرم، پدر مهربانم براى من گريه نكن و هر وقت كه به يادمن افتادى نماز بخوان و امام خمينى (ره) را دعا كن و پشت جبهه هركمكى كه از دستت بر مى آيد در راه خدا انجام بده و يادآورى مى كنم كه گوش به حرف ياوه گويان و از خدا بي‌خبران مَده و هميشه به فكرآخرت و روز قيامت باش. إن‌شاءالله كه به وصيّت پسرت عمل كنى. هميشه آگاه و روشنفكرانه در صحنه بمانيد و امام راتنها نگذاريد و تو اى مادر رنج ديده ام! اى مادرى كه سعادت پيدا كردى تا مادر شهيد شوى و در راه اسلام فرزندت را به آفريننده ی آن يعنى (خدا ) برگردانى، سلام بر تو باد، سلام به آن شير پاكى كه دادى و مرا بزرگ كردى و در راه اسلام دين خود را اَدا نمودى. مادرم! از حضرت زهرا (س) پيروى كن و صبر و استقامت خود را استوار ساز. مادرم! مى دانم كه اميد داشتى پسرت را داماد كنى و هنگام دامادی اش او را غرق‌بوسه كنى، و اكنون از آرزويت نا اميد شديد. امّا حتما خير است. تازه به آرزويت بايد رسيده باشى، مگر شادى مرا نمى خواستى يا مگر نمى خواهى كه من هميشه خوش و سرحال باشم و به آرزوهايم برسم؟،خوب ديگر من به آرزويم رسيدم و تو اصلا خودت را ناراحت نكن. شايد شما شادى و خوشحالى و عاقبت به خيرى مرا در دنيا ميخواستيد و من به دنبال خوشى و شادى آخرت رفتم. حالا كدام بهتراست؟ خودت مگر نمى‌گفتى همه ی موجودات زنده و همه ی انسانها روزى خواهند مُرد!؟ حالا شايد كمى ديرتر و يا زودتر، ولى در آخركسى در اين دنيا نمى ماند. پس چه بهتر كه در راه خدا قدم برداریم وكشته شویم تا در دنياى ديگركه مرگى وجود ندارد و خوشى و خوبى هميشگى است و هيچ رفت و برگشتی در آن نيست خوش و عاقبت بخير شویم.اگر كمى صبرو بردبارى از خود نشان بدهى، خواهيد ديد كه زود پير شدى و مرگ همه ی شما را به كام خود خواهد گرفت و آن وقت مى گويى اى كاش آمرزيده از دنيا بروم. اگر إن‌شاءالله خداوند اين سعادت را بدهد تا من شهيد شوم حتما شفاعت خواهى شما را خواهم کرد.
مادرعزيزم! هر وقت كه برايم گريه كنى و خود را ناراحت كنى من آسوده خاطر و راحت نخواهم بود و هر وقت تو بر من افتخار كنى و خوشحال باشى كه فرزندت در راه خدا شهيد شده، من هم خوشحال خواهم بود. والسّلام .  یکم بهم ماه 1363 

 

            پيام شاخص شهيد بزرگوار بر اساس متن وصيّت نامه و مطابقت با آيات و روايات

پيام شهيد:يادآورى مى كنم كه گوش به حرف ياوه گويان واز خدا بيخبران مَده و هميشه به فكر آخرت و روز قيامت باش.

شاهد قرآنی:فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.(مومنون / 102)

پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال] آنان سنگين باشد ايشان رستگارانند.

شاهد حديثی: قال امام علی علیه السّلام:لا تَـكُن مِمَّن يَرجُو الآخِرَةَ بِغَيرِ العَمَلِ... يَنهى وَ لا يَنتَهى وَ يَامُرُ بِما لا يَاتى... . (نهج البلاغه(صبحی صالح) ص497 و 498 ، حكمت 150)

 امام علی علیه السّلام فرمودند:از كسانى مباش كه بى‏ عمل، به آخرت اميد دارند... از گناه باز مى ‏دارند، امّا خود باز نمى ايستند، به كارهايى فرمان مى ‏دهند كه خود انجام نمى‏ دهند.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده