نوید شاهد - شهيد "نادر رزازان" دی ماه 1342 در شهرستان کازرون به دنیا آمد. پس از گذراندن دوران کودکی و نوجوانی به خدمت سربازی رفت. مادرش در خاطره‌ای می‌گوید: روز آخر سه بار از زیر قرآن رد شد و بار آخر دست در گردنم انداخت و گفت...» متن کامل زندگی نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

آخرین وداع و آغوش گرم مادر

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "نادر رزازان" یکم دی ماه 1342 در شهرستان کازرون در خانواده‌ای مذهبی و متدين دیده به جهان گشود. دوران کودکی را با مشقت گذراند. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تا کلاس پنجم ابتدائی را با موفقیت پشت سر گذاشت.

ناصر و کارخانه گچ پزی
پس از آن به علت مشکل مالی از درس بازماند و به کارگری در کارخانه گچ پزی مشغول شد. او شبانه روز کار می کرد تا خانواده را از وضع موجود نجات دهد. نادر هيچگاه احساس خستگی نمی کرد و از زحمت و تلاش و دسترنج خود به برادران ديگر که همگی محصل بودند کمک می کرد تا آنها به تحصيل خود ادامه دهند. گاهی به پدرش می گفت کار کردن را کنار بگذار تا خودم خرج خانواده را تامين کنم. سال 1357 حجم کار را کم کرد تا در راهپيمائی و تظاهرات شرکت کند.

پشتیبان انقلاب
با پيروزی انقلاب اسلامی عضو بسيج مستضعفان شد. پس از آموختن فنون نظامی کارت عضويت را دريافت کرد و به حراست نگهبانی شهر پرداخت. ناصر هميشه به مستضعفان صدقه می داد و سعی می کرد که پشتيبان انقلاب باشد. او تصمیم گرفت که به خدمت سربازی برود. 15 اسفند 1363 به پادگان آموزشی 05 کرمان اعزام شد.

رفتنی بدون بازگشت
مادرش در خاطره ای می گوید: پس از سه ماه دوره آموزشی به کازرون بازگشت و چند روزی که مرخصی داشت برای خداحافظی به منزل تمام اقوام و خويشاوندان رفت و در لحظه خداحافظی به خویشان می گوید: «اين رفتنم ديگر برگشتی نخواهد داشت و من شهيد خواهم شد.» از همه حلال بودی طلبید و وداع کرد.

آخرین وداع و آغوش گرم مادر
مادرش در ادامه می گوید: روز آخر سه بار از زیر قرآن رد شد و بار آخر دست در گردنم انداخت و گفت: «اميدوارم که مرا حلال کنيد اين ديگر آخرين وداع من است...»

پادگان پاوه
ناصر پس از تقسيم در کرمان به پادگان 23 تکاوری نوحه معرفی و بعد برای آموزش تکاوری فشرده راهی کرج شد. پس از 15 روز آموزش با عضویت در نيروی مخصوص کردستان عازم پادگان پاوه شد. چند روزی که در پادگان بود به همرزمانش می گوید من شهيد می شوم. حتی در يکی از نامه ها خطاب به برادرش می گوید که من شهيد خواهم شد.

شهادت به دست کومله

وی سرانجام 30 خرداد ماه 1364 صبح روز عيد فطر جهت آموزش و شناسائی منطقه از پادگان خارج شد و در راه به دست مزدوران حزب دمکرات و کومله که در يکی از تپه های اطراف کمين کرده بودند به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده