شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۴:۵۳
نوید شاهد - شهید «عبدالله جعفری» از شهدای دوران دفاع است که نامه‌اش نوشته است: «خواهر عزیزم از تو می‌خواهم تا می‌توانی راه شهیدان را ادامه بدهی نه فقط با اسلحه بلکه با مشت توی دهان این یارگویان بزن.»

نامه

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید عبدالله جعفری، یادگار «حبیب الله» و «اشرف» چهاردهم اردیبهشت ماه سال 1339 در شهرستان دماوند به دنیا آمد. وی تا پایان دوره راهنمایی درس خواند و به کشاورزی مشغول شد و سپس به عنوان یکی از نیروهای جان بر کف ارتش مقتدر جمهوری اسلامی ایران در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر هفدهم بهمن ماه سال 1359 در کامیاران هنگام درگیری با گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در حسینیه روح افزاء زادگاهش واقع است.

متن نامهِ شیوا از شهید «عبدالله جعفری» را در ادامه می‌خوانیم:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

خدمت خواهر و مادر عزیزم سلام عرض می کنم امیدوارم که حال همگی شما خوب باشد. امیدوارم که نامه هایی را که برای شما نوشته بودم بدست شما رسیده باشد همینطور که در نامه های قبلی برای شما گفتم جای من به نظر خودم خیلی خوب است به گفته امام عزیز که فرمودند: اگر گشته شوید به بهشت می روید و باز اگر کشته بکشید به بهشت می روید. این نامه را برای این خیلی زود داده ام زیرا نامه قبلی که برایت داده بودم چند کلمه بیش نبود.

راستی فراموش کرده بودم به هیچ وجه به مامان نگویید که عبدالله در غرب است می‌خواهم که آنها از کار من باخبر نشوند چون که او تحمل آن را ندارد و به هم ای خواهر خوب و مهربان که گفتم می‌ دانم تو بردبار هستی و می دانی راه من چه چیزی است. اگر از جنگ بگویم چون می‌دانم ناراحت هستی فقط می خواهم بگویم اگر امام دستور بدهد عراق را گورستان صدامیان می کنیم.

خواهر هیچ ناراحت نباش به حرف این و آن هم گوش مده اگر نیروی دشمن مانند ریگهای زمین باشد ولی چون ایمان ندارند شکست می خورند. خواهر یکی دیگر از بچه ها شهید شد او رفت به سوی خدایش نمی دانم چرا این افتخار را نسیب من نمی کند ولی من حس می کنم که در امتحان الهی قبول شده امیر مؤمنان.

خواهر به مامان و آقا بگو که آن چیزی که من می خواستم هیچ کدام از شماها نمی توانید به من بدهید ننگ بر من اگر فقط به زندگی خود بیندیشم و زندگی سایر مسلمانان را فراموش کنم.

اگر فقط من فقط به خود و رفاه زندگی خود و خانواده امیر مؤمنان بیندیشم پس چه تفاوتی با یک حیوان دارم خواهرم نمی دانم با چه کلماتی مقصودم را برایت بیان کنم از تو و مامان خواهش می کنم که نامه هایم را دور نریزید چون اگر خدا افتخاری به من داد نامه هایم را بخوانید و پیش دوستانم بگوید. اگر کسی به کردستان می رود اگر ایمانش قوی باشد هیچ وقت شکست نمی خورد.

خواهر عزیزم از تو می‌خواهم تا می‌توانی راه شهیدان را ادامه بدهی نه فقط با اسلحه بلکه با مشت توی دهان این یارگویان بزن. خواهر مامان استقامت ندارد ولی آقا روحیه اش خیلی خوب است به آقا بگو اگر من شهید شدم نکند کاری کند که باعث خوشحالی دشمنان اسلام شود.

دیگر عرضی ندارم از قول من به تمام خانواده سلام گرم و صمیمانه مرا برسان

الله اکبر/ ما مرد جنگیم برای یک مسلمان شکست هرگز معنی ندارد «والسلام»/ دماوند

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده