نوید شاهد- سعید انصاری همرزم شهید «اسکندر دژآهنگ» خاطره ای را از ایشان نقل می کند که بیانگر تعهد این شهید بزرگوار به روزهای سخت در جبهه و جنگ بود. نوید شاهد خوزستان شما را به مطالعه بخشی از خاطرات دعوت می‌کند.

به گزارش نوید شاهد خوزستان، شهید اسکندر دژآهنگ یکم فروردین 1349، در روستاي لاپهن از توابع شهرستان ايذه چشم به جهان گشود. پدرش عسگر (فوت 1363) كشاورز بود و مادرش زليخاخانم نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور يافت. سوم آذر 1366، با سمت فرمانده گروهان در ماووت عراق بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار وي در روضه الزهراي شهرستان زادگاهش واقع است.

متن خاطره:

 صدای غرش گلوله های خصم لحظه‌ای امان نمی‌داد. دشمن از تپه‌های گرده رش غرب کشور را از دست داده بود، دیوانه وار منطقه را به زیر آتش سلاح های سبک و سنگین گرفته بود.

اسکندر دژآهنگ فرمانده گروهان بود و همچون کوهی استوار نیرو ها را فرماندهی می کرد؛ او در تمام صحنه های نبرد در کنار بچه ها بود.

چشمم به اسکندر افتاد خستگی و تشنگی در صورتش موج می زد اما حتی برای یک لحظه زمین نمی نشست. یکی از بچه ها به طرفش رفت و آب طلب کرد؛ اسکندر زبانش را بیرون آورد و گفتک«به خدا قسم من هم تشنه ام!»

لحظاتی از این گفتگو نگذشت که خمپاره فرمانده اسکندر دژآهنگ را هدف قرار داد و در حالی که مولایش حسین (ع) را صدا می کرد، از دست او سیراب گشت تا بار دیگر عاشورای امام حسین(ع) در تپه های گرده رش تکرار گردد.

 و چه نیک امام شهیدان سرود:« تمام روزها عاشورا و تمام زمینها کربلاست»

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده