«شهید جاوید الاثر باقر صادق قلقاچی » هشتم آبان 1344، در روستای قلقاچی از توابع شهرستان ارومیه به دنیا آمد.پدرش محمد، کشاورزی می کرد و مادرش سلطنت نام داشت.تا اول متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت.بیست و دوم فروردین 1366، در شلمچه به شهادت رسید.تا کنون اثری از پیکرش به دست نیامده.

نوید شاهد آذربایجان غربی ؛  وصیت خواندنی «شهید جاویدالاثر باقر صادق قلقاچی» را با هم در ذیر می خوانیم :

بسم ا... الرحمن الرحيم و به نستعين
چند جمله اي به عنوان وصيت نامه يا چند جمله اي سخن با ملت قهرمان پرور ايران و چند جمله اي با پدر و مادرم و برادرانم و بالاخره با همولايتي هايم.

بسم ا... الرحمن الرحيم و به نستعين
إنا لله و إنا اليه راجعون
به نام ا... پاسدار حرمت خون شهيدان و با درود و سلام بر مهدي موعود(عج) و نايب بر حق او و امام خميني بت شكن زمان.
من در اول مي خواستم اين جمله را براي خودم بفهمانم كه از كجا آمده ام و به كجا مي روم و آمدنم براي چه بوده است. انسان يك روزي متولد مي شود و روزي هم مي ميرد ولي آيا آمدن ما براي رفتن نبود. ما كه الان فهميديم كه آمدن ما براي رفتن نيست و ما در اين دنيا چند صباحي هستيم و به قول امام حسين(ع) مرگ جز پلي براي رسيدن به بهشت و نعمات الهي نيست. الان است كه ما بايد درك كنيم كه چه مرگي؟ آيا مرگي كه در بستر بخوابيم و در عيش و نوش غرق شويم و اصلاً خود را در برابر ظلمها كه به مظلومين مي شود بدون مسؤوليت بدانيم. اين اشكار است كه در اين وضع مرگ جز رسيدن به عذاب الهي نيست. عذابي كه خود در زندگي آن را خريديم و اصلاً به ياد‌ آفريننده خود نبوديم كه ما را براي چه آفريده. 

ما را آفريده كه از اين جسم خود كه خدا به ما داده در راه او استفاده كنيم. الان كه مي توانستيم راه را تشخيص بدهيم بايد جهاد در راه خدا را انتخاب كنيم و مانند مولايمان حسين(ع) با دشمنان خدا بجنگيم و مرگ ما پلي باشد براي رسيدن به بهشت و نعمتهاي الهي. من هم الان به عنوان سرباز حقير و هيچ اسلام نتوانستم اين راه را بشناسم و قدم در اين راه كه راه سرخ حسين(ع) است بردارم. 

اي ملت شجاع و اي ياران حسين(ع) كه در مقابل يزيديان زمان جون شير ايستاده ايد اين را بدانيد كه آنگونه كه امام عزيزان گفت پيروزي با ماست چون راهي را انتخاب كرده ايم كه حسين(ع) انتخاب كرد. پس اي ملت قهرمان ايران اصلاً سستي در خود راه ندهيد كه پشتيبان ما خداست و يك جمله درباره اين منافقان از خدا بي خبر كه به دستور اربابان خود در شهرها با چند تا بمب گذاري و هياهو ايجاد كردن مي خواهند روحيه اين مردم كه در مقابل توپ و تانك ما با دست خالي پيروز شد ضعيف كنند. بدانيد كه اينها نابود شده اند و فقط مي خواهند بگويند كه ما هستيم ولي نمي دانند كه اربابانشان آمريكا و روسيه در دست اين ملت اسير است و از ترس اين ملت لرزه به كاخهاي آنها افتاده. دنيا در روي اين مردم حساب مي كند. مردمي كه در مقابل موشك ايستادگي مي كند آيا از بمب گذاري ترس دارد. به اين از خدا بي خبران اجازه هيچ عملي را ندهيد و به آنها بفهمانيد كه دارند اشتباه مي كنند. ديگر اين ملت را نمي شود با بمب گذاري ترساند.

و اي ملت قهرمان به سخنان اين مرد خدايي يعني امام عزيزمان با جان و دل عمل كنيد كه دستور از مهدي صاحب الزمان(عج) مي گيرد و قدر اين امام و اين ولايت فقيه را كه بازوان امام هستند بدانيد كه اينها بودند كه ما را از زير ظلم به آزادي رساندند و دعا به جان اين سيد خدايي را از ياد نبريد. هميشه و در همه حال دعا كنيد خدايا، خدايا، خميني را نگهدار و اي ملت مبارز پشت جبهه را گرم نگه داريد كه تاكنون دشمن از وحدت بين ملت و ارتش و سپاه ترسيده. در هيچ جايي از دنيا ديده نشده كه ملت اينچنين به جبهه جنگ كمك كند هم با جان و هم با مال.

با نيروهاي نظامي همكاري داشته باشيد. اين وحدت شما ملت قهرمان بود كه انقلاب را پيروز كرد و اين وحدت شما اگر باشد كه هست انقلاب را به دنيا صادر خواهد كرد و دنيا خواهد فهميد كه وحدت مي تواند ظلم را از زمين بردارد نه موشك و هواپيما. من در آخر از شما ملت مي خواهم كه رزمندگان را در جبهه آنچنان ياري كنيد كه خداي ناكرده خسته .

 چند جمله اي هم با پدر و مادرم. شما اي پدر عزيزم كه براي بزرگ كردن من شبانه روز زحمت كشيدي و كار كردي تا مرا به اين حد رساندي كه بتوانم خود را بشناسم. مي دانم كه من در زندگي كم خود خيلي خلاف داشته ام و نتوانسته ام حق شما را به جاي آورم. ولي تو اي پدر مهربان كه براي من زحمت كشيده اي. به خاطر خداي بزرگ اين اشتباهات مرا ببخش و مرا به خاطر بزرگي خودت حلال كن و اي پدرم سربلند و صابر باش كه فرزندي را تربيت كرده اي كه توانسته قدمي در راه اسلام بردارد و جان ناقابل خود را به اسلام قرباني كند.

 و اما تو اي مادرم،‌ تو اي مادري كه شب و روز بيدار ماندي و از من مواظبت كردي كه به اينجا رساندي. تو كه توانستي از من خوب مواظب باشي كه بزرگ شوم ولي من در برابر اين زحمات بي شمار تو آنقدر كوچك بودم و خلاف كرده ام كه نمي دانم چرا كردم ولي اين را مي دانم كه مادرم به خاطر خدا تو اين كار را كردي و به خاطر خدا مرا انشاءا... مي بخشي و اين اشتباهات مرا به خاطر حضرت زينب(س) عفو كن. 
مادرم واي مادرم در مقابل اين سختي ها از زينب(س) درس بگير. مادرم بايد در مقابل سختيها آنقدر شجاع و صبور باشي كه به ديگران روحيه بدهي و با صبر خود به ديگران بگويي كه من فرزندم را به خاطر ا... بزرگ كرده بودم براي چنين روزي كه در راه اسلام افتخار مرگ را داشته باشد نه در بستر بميرد. بايد با عمل به ديگران بفهماني كه فرزندت راهي را كه انتخاب كردي آگاهانه بود و نه كوركورانه و شما اي خواهرانم، مي دانم كه در عزاي من وظيفه خود را خواهيد فهميد و به ديگران تبريك خواهيد گفت چون برادر شما كسي نبود كه شما را سربزير كند.

اي خواهرانم، سربلند باشيد و افتخار كنيد كه برادر شما راه خود را درست انتخاب كرد و اصلاً ناراحت نباشيد كه اين جان امانت بود كه مي بايست به صاحب خود مي رسيد. امانتي كه خوب استفاده شد. من خداي خود را سپاسگزارم كه اين سعادت را به من نصيب كرد كه امانتدار خوبي باشم.

و اما شما اي برادرانم يك عمر با شما بودم اما مي دانم كه جز بدي نتوانستم خوبي به شما كنم و نتوانستم وظيفه برادري خود را انجام دهم مرا حلال كنيد و تو اي برادر كوچكم (شمسعلي) مي دانم كه خيلي وظيفه شناس هستي، ولي اي برادرم از تو مي خواهم كه در سنگر خود چنان استوار باشي كه بتواني از خون شهيدان پاسداري كني و ادامه دهنده راه شهيدان باشي و بالاخره اي دوستانم و اي هم ولايتيهايم از شما مي خواهم كه در اين مدت زندگي پراشتباه من هر چه بدي از اين حقير ديده ايد به خاطر خدا ببخشيد انشاءا... .

امام را دعا كنيد     مهدي را صدا كنيد
آدرس: اروميه بخش انزل روستاي قالقاچي
سرباز حقير اسلام باقر صادقي
1364/1/29



منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده