شهدای مدافع حرم
«شهید مدافع حرم مصطفی قاسم‌پور» به پیام مولای خود لبیک گفت تا علم دفاع از عترت نبی اکرم(ص) بر زمین نیفتد و حرامیان بار دیگر به خود جرأت تعرض به آن را ندهند، به عنوان مدافع حرم به کشور سوریه اعزام شد، در حین درگیری با دشمن در محل نبل الزهرا سوریه در اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به فیض شهادت نائل آمده اند.


نوید شاهد آذربایجان غربی : « شهید مدافع حرم مصطفی قاسم پور» یک آذر 1367 در روستای علی کندی محال نازلو  ارومیه در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشوده اند و تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان ادامه دادد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شده اند و خدمت سربازی را در سپاه گذرانده و سپس بعنوان بسیجی در سپاه مشغول شدند ودر تاریخ  بیست و دوم ازدیبهشت 1390ازدواج کرد و صاحب یک فرزند دختر شد و در اکثر مناطق کردستان و مناطق مرزی حضور فعال داشت. 

وی درسال94 به عنوان مدافع حرم به کشور سوریه اعزام شد و مدت 43 روز در کشور سوریه با گروه های تکفیری مبارزه نموده و در تاریخ سیزدهم بهمن 1394 در حین درگیری با دشمن در محل نبل الزهرا سوریه در اثر اصابت تیر مستقیم دشمن به فیض شهادت نائل آمده اند و پیکر پاکشان درمحل زادگاه خود به خاک سپرده شده است.

بمناسبت سومین سالگرد « شهید مدافع حرم مصطفی قاسم پور» 
در یادداشت پیش رو با شهید مدافع حرم مصطفی قاسم‌پور یکی از نخستین شهدای مدافع حرم آذربایجان غربی بیشتر آشنا می‌شویم.

دی ماه سال 94 بود که جوانی 27 ساله به نام مصطفی قاسم‌پور به پیام مولای خود لبیک گفت تا علم دفاع از عترت نبی اکرم(ص) بر زمین نیفتد و حرامیان بار دیگر به خود جرأت تعرض به آن را ندهند.

آن جوان رعنا یا بهتر بگویم مجنون عشق ولایت خود را اسیر بیابان‌های شام کرد تا مبادا بار دیگر عمه سادات در ویرانه باشد.

شهید مصطفی قاسم‌پور 27 سال پیش در روستای "علی‌کندی" ارومیه دیده به جهان گشود. وی آخرین فرزند خانواده به همراه سه برادر و دو خواهر بود.

روحیه انقلابی‌گریش از همان ابتدای تحصیلش با حضور مداوم و عضویت در بسیج هویدا بود و از نطر آمادگی جسمانی به گفته پدرش به تنهایی چندین نفر را حریف بود و اگر تروریست‌ها بدون اسلحه به جنگش می‌آمدند محال بود بتوانند وی را بر زمین بزنند.

ادب و نزاکت مصطفی زبان‌زد عام و خاص بود که به گفته پدرش همواره هرچیزی که وی می‌گفت فقط با کلمه "چشم" قبول می‌کرد حتی موقع گرفتن حقوق ماهیانه‌اش هم هر چند ناچیز ولی بنا به رسم محلی پیش پدر می‌برد و به وی تعارف می‌کرد.

مصطفی همیشه خوش اخلاق و خوش خلق و خو بود و رفتارش با مردم توأم با مهر و محبت، شهید به هیچ عنوان اهل تجملات نبود و در طول پنج سال زندگی مشترک خود به همراه برادرش در همان خانه پدری زندگی می‌کردند و حتی جهیزیه همسرش در این مدت باز نشد.

این شهید خاطره زیارت آقا امام رضا(ع) را فقط یکبار آن هم هنگام طفولیت در کنار پدر و مادرش تجربه کرده بود و همیشه تشنه دیدار امام هشتم بود و شاید همان تشنگی بود که در همان اوایل ازدواجشان هنگام برگشت از مأموریت خود از مرزهای غرب کشور با گرفتن بلیط سفر به مشهد مقدس همسر خود را غافلگیر کرد.

مصطفی بعد از اینکه دخترش "یسنا" به دنیا آمد خیلی خوشحال بود و برای همسرش یک زنجیر طلا گرفت و برای دخترش از آن روز به بعد هرساله جشن تولد می‌گرفت و همیشه خرید خانه برای دختر چهار ساله‌اش "یسنا" ورد زبانش شده بود.

یسنا هم مثل هر دختر دیگری بابایی است و در این مدت گهگاهی بهانه پدرش را می‌گیرد.

مصطفی برای دفاع از حرم اعتقادی تشیع و اسلام ناب محمدی به شهادت رسیده چرا که به گفته پدرش اگر سوریه سقوط کند نوبت ایران است، بعد از شهادت مصطفی مسئولان محلی گفتند از  محال نازلوچای همان منطقه‌ای که این شهید در آن به دنیا آمده 150 نفر برای اعزام به سوریه ثبت نام کرده‌اند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده