شهدای ترور؛ پاسدار شهيد «خليل سفيدكار
سهشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۳۷
به ارزش های اسلامی پایبند بود و آن را راهی برای رسیدن به سعادت اخروی می دانست. عشق به وطن و امام انقلاب در وجودش ریشه داده بود و می رفت تا از او شهید کربلا بسازد.
شرف بزرگ شهدا در راه حق حيات عندالرب و ورود در ضيافت ا... است. امام خمینی (ره)
نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار شهيد «خليل سفيدكار رضائي آذر» در چهارم اسفند 1341 در خانواده ای مذهبی و متدین در شهرستان اروميه متولد شد. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. نوزدهم مهر 1368 در روستای هورسین زادگاهش مورد سوء قصد گروههای ضد انقلاب قرار گرفت و به شهادت رسید.
پدرش جمال و کارمند ژاندارمری بود و مادرش خمار نام داشت. شهید سفیدکار، بعد از گذراندن دوران كودكي خود و بازی با همسالانش، زمان مدرسه رفتنش فرا رسید. با شوق راهی مکتب کسب علم و دانش شد ولي مدتی بعد از اتمام دوره ابتدائي، بخاطر عدم وجود برخی مشکلات ترك تحصيل كرد و به کار و تلاش در عرصه ی مكانيكي پرداخت و کمک حال معاش خانواده گردید. شهید سفید کار، بسیار معتقد به حلال وحرام بود. هرچند سن کمی داشت، به ارزش های اسلامی پایبند بود و آن را راهی برای رسیدن به سعادت اخروی می دانست. عشق به وطن و امام انقلاب در وجودش ریشه داده بود و می رفت تا از او شهید کربلا بسازد. امام حسین (ع) و حضرت عباس(ع) برایش نمونه ی یک انسان واقعی بودند و همیشه دوست داشت که مولایش از او راضی و خشنود باشد.
شادروان ازهمان دوران كودكي، بچه های انقلابی را دور خود جمع مي كرد و كلاس سرود و اسلحه شناسي تشكيل مي داد و يا در آن زمان كه مسئول پايگاه بود، در مقابل خروج كالاهاي اساسي از مرز كشور سختگيري فراوان از خود نشان مي داد.
زنده یاد در انجام فرائض و تکالیف الهی خود سعی و اهتمامی ویژه داشت. او برای ادای تکلیف خود درسال 1359 بعد از گذراندن دوران سربازي به عضويت رسمي سپاه درآمد. شهید، مهم ترین عامل برای رفتن به سپاه اسلام و جهاد دراه آن را یک ودیعه از طرف خداوند در وجود انسان می دانست. همین عشق و اشتیاق سرانجام او را جانبازی از خطه ی کربلا کرد.
وی درسال1362درمنطقه عملياتي سرو (هورسين) روي مين رفت و جانباز70% گرديد. شهید با حال جانبازی علاقه فوق العاده ای به اعزام به جبهه داشتند ولی ازطرف سپاه موافقت نمی شد و این امر موجب نگردید از راهی که در پیش گرفته بود، دلسرد گردد. پس برای پاسخ به خواسته های درونی مبنی برخدمت به مردم و آب و خاک این کشوردر پایگاه ها، مصمم تر از بيش به فعاليت های خود ادامه داد.
شهید سفیدکار در سال1363 ازدواج کرد تا به مصداق حدیث نبوی جامع ی عمل پوشاند.
همسرش می گوید: شهید عاشق جنگ بود و آرزوداشت تا آخرین لحظه های عمرش رادر جبهه به سر برد. هنگامی که به پایگاه می رفت می گفتم: بیشتر مواظب خودت باش و زیاده از حد سخت گیری نکن. ایشان اعلام می کردند: «من چگونه ببینم که چرم و مس وطنم از خارج وارد می شود، وقتی که خودمان معادنی از این گنج ها داریم.» یا با ناراحتی می گفتند: «چگونه می توانم سخت گیری نکنم، وقتی که حتی آدامس و پس مانده های ترکیه با آن عکس های مبتذل وارد کشورم می شود. از یک جایی باید شروع کنیم و مقابل فسادهای اخلاقی و کالاهای تبلیغاتی بایستیم. من هرگز نمی توانم ساکت بنشینم.» یا وقتی از پایگاه بند که مسئولش بود، برمی گشتند، می گفت: «درروستاهای ترکیه پخش شده که حاج خلیل در منطقه بند ارومیه، مانع کسب وکار ماست، اگر به یک طریقی او را از میان برداریم کار قاچاق ما هم آسان می شود.»
شهید سفیدکار سرانجام در نوزدهم مهر 1368 شب هنگام توسط فردی به بهانه دادن اطلاعات به بیرون از گروهان بند ارومیه دعوت شد و در همین حال در روستای هورسین زادگاهش توسط اشرار از خدا بی خبر ترور و به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
روحش شاد و پر رهرو باد!
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما