نفاق آفت نابودي ارزشهای الهي و توحيدي است؛ زندگی شهید سعید طلیسچی
شنبه, ۰۴ فروردين ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۳
معتقد بود كه براي ايجاد بزرگترين تحولات اجتماعي بايد اعتقاد وايمان مردم تغيير داده شود در غیر اینصورت، رنگ پذيري و نفاق؛ آفت خطرناكي براي نابودي هر ارزش الهي و توحيدي است.
نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار و جهادگر شهيد سعيد طليسچي به سال 1338 در شهرستان اروميه، در يك خانواده متدین ديده به جهان گشود. تحصيلات خود را تا ديپلم ادامه داد و در تربيت معلم فعاليت نمود. اما جای او در جنگ و جبهه بود، جای دلاورهایش در جبهه خالی بود؛ او رفت و دوم فروردین 61 در عملیات فتحالمبين به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
سلام بر خون، خون خدا، خون اولين شهيد مظلوم هابيل، سلام بر شما خوني كه در بستر زمان جاري است و هر زمان ثاري از ثارا... به آن مي پيوندد. سلام بر خوني كه رسواگر ستم و افشاگر فريب و نابودگر كاخهاي ستم جباران تاريخ بوده است.
خوني كه همواره بر نسلها صداي مظلوميت جبهه حق، جبهه توحيد را مي رساند. ثاري كه هر زمان فرزندان پاك هابيل را به خونخواهي مي طلبد. اين خون؛ خون هابيل ها، خون يحيي ها، خون علي ها، خون حسين ها و عمار و ياسرها، حجر بن عدي ها و هزاران هزار شهيد مظلوم است كه به دست جبهه باطل به زمين ريخته شده است و اين خط سرخ شهادت تا ظهور آخرين ذخيره الهي امام منتقم و منتظر ادامه خواهد داشت.
او فرزندي از تبار هابيل و در سرزمين خون و شهادت بود. شهيدي كه چون شمع افروخته گشت و سوخت و بر مردم، نور و حرارت بخشيد و چون قلب تپيدن را آغاز كرد و بر نسلهاي آينده، حيات و پيام و خون داد.
شهید «سعید طلیسچی» در فروردین 1338 در یکی از خانواده های مذهبی شهرستان ارومیه به دنیا آمد. از همان دوران کودکی علاقه خاصی به مجالس مذهبی و حضور همیشگی وی در این گونه مجالس و آموختن قرآن و ساختن خود بر اساس ملاکها و ارزشهای قرآنی، سعید را در زندگی فردی و اجتماعیش الگو و نمونه ساخته بود. آری سعید معلم قرآن بود و به اشاعه نفوذ کلام الهی در بین نوجوانان بسیار کوشش می نمود. کلاسهای درس قرآن سعید چه قبل از انقلاب و بعد از انقلاب بیانگر این حقیقت بود که حرکت را باید از قرآن آغاز کرد و برای بوجود آمدن هر تغییر در اندیشه و فکر نسل جوان باید اعتقاد آنها را بر اساس اصول قرآنی تغییر داد. قرآن خواندن سعید هر شنونده ای را تحت تأثیر قرار میداد و در سال 60 در مسابقه قرائت قرآن در سطح استان امتیاز اوٌل را کسب کرده بود و هم اکنون بیش از چهل نفر از نوجوانان مسجد محله آموزشهای قرائت قرآن و عقیدتی و غیره را آموخته اند. و سرمایه باقی مانده سعید برای آینده انقلابند وی در طول دوازده سال محصٌلی خویش عملاً امر به معروف و نهی از منکر را در زندگی خود پیاده کرده در سال 57 که مصادف با اوج گیری انقلاب اسلامی بود. سعید در رشته طبیعی فارغ التحصیل شد. پس از فعالیتهای چشمگیر در کلانتری 3 که یکی از نخستین هسته های سپاه ارومیه به شمار می رفت به خدمت سربازی می رود. بعد از یک سال خدمت قلب پر تپش سعید آرام نمی گیرد، نظام را ترک نموده به برادران سپاهی خود پیوسته، راهی سنندج می شود. بعد از یک ماه جنگ پیروزمندانه به ارومیه بر می گردد. و مسئولیت معاونت عملیاتی سپاه را عهده دار می شود. در این مدت سعید هر چه داشت فکر، کار و تحصیلات و استعداد و تمامی وجودش را در خدمت انقلاب قرار می دهد. غم و شادیش رنگ شخصی نداشت، حتی عواطف خانواده گی را هم فراموش کرده بود و برای نابودی هر حرکت شیطانی بر علیه انقلاب در جهاد و مبارزه بود و شرکت فعال وی همراه با همسنگران شهیدش امینی فر و رحیمی و بختیاری و دهها همسنگر شهیدش در جبهه خوزستان جنگهای سرو، پیرانشهر، مهاباد، سنندج، بانه، بیانگر این حقیقت است پس از یک سال و نیم خدمت صادقانه در سپاه جای خود را به برادران دیگرش می سپارد. در مرکز تربیت معلم مشغول تحصیل می شود. و در آنجا نیز صدای رسای سعید عاشقان مکتب را دور خود جمع می کند. اخلاق سعید بیانگر شخصیت والای او بود. طوری که در مدت کوتاهی همه کس را مجذوب می کرد. سراسر وجودش اخلاص و تمام اعمالش به خاطر خدا بود و کاملاً بر ما می گفت که ما تکلیفمان را عمل می کنیم، بگذارید هرچه می گویند، بگویند. برادر شهید از نفاق و دوروئی سخت بی زار بود. به آیت ا... منتظری شدیداً عشق می ورزید. و به پیامهای وی در این زمینه خیلی تکیه می کرد و معتقد بود که برای ایجاد تحولات اجتماعی باید اعتقاد و ایمان مردم عوض شود. و الٌا رنگ پذیری و نفاق خود، آفت خطرناکی است، برای نابودی هر ارزش الهی و توحیدی است. روح بی قرارش برای شهادت طوری در او جلوه گر بود که به یکی از مدرسین تربیت معلم گفته بود که در اینجا زندانی هستم جای من اینجا نیست اکنون باید در جبهه می بودم او مهاجر فی سبیل ا... بود که هجرت را اول از خودش آغاز کرد و از خویشتن خویش هجرت کرد و تمامی وابستگیهایش را شکست او براستی مؤمن بود. چرا که چهره او از شادی می درخشید و سینه او پر درد بود یاد اخلاص و پشتکار و کینه ایشان به دشمنان خدا که زائیده عشق پاکش به خدا بود دل در دلمان می لرزاند. و هنوز هم فرمان می دهد که بر خود محوریهای ناخالصی های درونمان بشویم و سرانجام روح عصانگر سعید آرام نگرفت و در دوم فرودین ماه 61 در عملیات فتح المبین با خون پاکش کربلای شوش را رنگین کرد و به آرزوی دیرینه خود رسید با درود بر روان پاک شهیدان انقلاب اسلامی و تمامی شهیدان تاریخ و سلام بر خمینی بت شکن.
عاشق پاكباخته اي که هنوز صدای دلنشین قرآن خواندنش به گوش می رسد
سعيد، عاشق پاكباخته اي بود كه در زندگي خود و اجتماعي اش، اسوه و الگو و نمونه بود. نمونه يك انسان جواني كه مدتي از عمر گرانبهايش را در ساختن خود بر اساس ملاكها و ارزشهاي مكتب صرف كرد و اين راه ابتدا از قرآن آغاز كرد. هنگامي كه سعيد قرآن را مي خواند، صداي رسايش بر هر شنونده اي تأثير مي كرد.
سالها قبل از پيروزي انقلاب سعيد در جلسات قرآن در ميان دوستانش شناخته شده بود. سعي مي كرد به آموخته هاي خود عمل كند و با عمل کردن آن را به ديگران انتقال دهد.
كلاسهاي درس قرآن سعيد چه قبل از پيروزي و چه بعد از پيروزي بيانگر اين حقيقت بود كه براي به وجود آوردن هر تغيير در انديشه و فكر نسل جوان بايد اعتقاد آنها را بر اساس اصول قرآن تغيير داد، آنچنان تغييري كه ديگر هيچ قدرتي نتواند در او نفوذ كند.
سعيد، در برابر كودكان و نوجوانان همچون پدري دلسوز براي براي تربيت آنها عشق مي ورزيد كه اكثر اوقات خود را با آنها بود. قرآن را با صدایی بسیار زیبا و دلنشین كه مخصوص خود او بود، آموزش مي داد. او سرودهايي كه سعيد براي نونهالان مسجد آموخته بود و بيانگر احساسات و دردهاي اوست. سعيد در مدت كمي در مرکز تربيت معلم مشغول تحصيل بود، در آنجا نيز با صداي رساي خود، عاشقان مكتب را دور خود جمع مي كرد. صداي دلنواز قرآن خواندن سعيد، هم اكنون نيز به گوش مي رسد. او امروز نيز بر ما مي خواند كه اي نسلهاي عاشق مكتب، اي پويندگان راه حسين(ع)، اي رهروان راستيم خط حسين(ع)، اي سربازان جانباز خميني، در يك دست سلاح و در دست ديگر قرآن بر دشمنان بتازيد.
اخلاق سعيد بيانگر شخصيت والاي او بود طوري كه در مدت كوتاهي همه كس را مجذوب خود مي كرد. سراسر وجودش اخلاص و تمام اعمالش به خاطر خدات بود و گاها بر ما مي گفت كه ما تكليفمان را عمل مي كنيم. بگذار ديگران هر چه مي خواهند بگويند.
برادر شهيد از نفاق و دورويي سخت بيزار بود و همواره بر پيامهاي آيت ا... منتظري كه در اين زمينه ها مي داد خيلي تكيه مي كرد و با قلب دردمند و روح استوارش مي گفت: «خدايا، ما را از دورويي و نفاق و ريا حفظ فرما». او معتقد بود كه براي ايجاد بزرگترين تحولات اجتماعي بايد اعتقاد وايمان مردم تغيير داده شود در غیر اینصورت، رنگ پذيري و نفاق؛ آفت خطرناكي براي نابودي هر ارزش الهي و توحيدي است.
روحشان شاد و راهشان مستدام باد.
منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما