باید در يك دست قرآن را برگيرم و با دست ديگر سلاح به دست بگيرم / سخن شهید
چهارشنبه, ۰۴ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۲۹
در پايگاه هاي مختلف جهت حفظ دستاوردهاي انقلاب و خون شهداء پاسداري مي کرد و دوستان و آشنايان و قوم خويشان را در اين راه ارشاد مي نمود و مي گفت: «بايد در يك دست قرآن را برگيرم و با دست ديگر سلاح به دست بگيرم».
نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «بهلول پترو»، سال 1338 در روستاي «کربلا رضا خان» مياندوآب متولد شد. تا سوم متوسطه رشته اقتصاد تحصیل کرد و سپس جهت امرار معاش خانواده به كارگري مشغول شد. دوران انقلاب همگام و همراه با مردم خردمند، در تظاهرات و در جلسات شرکت می کرد تا نسبت به اهداف امام و انقلاب بیشتر آگاه شود. شيفته راه مقدس امام بود و با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران؛ و فرمان امام مبنی بر شرکت در جبهه ها، عاشقانه و با رضايت خود و به عنوان بسیجی در اين راه قدم برداشت. دلاورانه جنگید و حماسه ها آفرید تا اينكه ششم بهمن 61، در روستاي «كربلارضاخان» مياندوآب توسط ضدانقلابيون ملحد بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
«نزديك ترين كارها به خدا جهاد در راه خداست و چيزي مانند آن نيست.» (پيامبر اكرم)
هشتم بهمن سال 1338 در روستاي «کربلا رضا خان» از توابع شهرستان مياندوآب در يك خانواده مذهبي و بي بضاعت کودکی چشم به جهان گشود که او را بهلول نامیدند.
هنوز یک سال از تولدش نگذشته بود که از مهر پدري محروم شد و در دامن پر مهر مادرش پرورش يافت. مادری که با صلابت و اراده ای آهنین فرزندانش را به دندان کشید تا در سایه تربیتی نیکو پرورش یابد و انسانی وارسته و شایسته شود.
زمان مدرسه رفتنش که فرا رسید با شوق وارد مکتب کسب علم و دانش شد تا وجودش را با آموخته های بیشتر بارورتر کند. دوراه ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت سپری کرد و وارد دوره دبیرستان شد. رشته اقتصاد را برگزید و تا سوم متوسطه تحصیل کرد اما به دلیل مشکلات بسیار و جهت امرار معاش خود و خواهرش به شغل شريف كارگري مشغول شد.
دوران انقلاب همگام و همراه با مردم خردمند در تظاهرات برعلیه رژیم شاهنشاهی شرکت می کرد و با وجود خستگی بسیار ناشی از کار کردن، در جلسات شرکت می کرد تا نسبت به امام و انقلاب بیشتر آگاه شود تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.
جهت تداوم انقلاب كه نيازمند خون شهيدان بود، زندگي پر شور و نشاط خود را قدم نهادن در آن مسیر دید و با درکی والا در این راه به اسلام خدمت کرد.
شيفته راه مقدس امام بود و قبل از اينكه به خدمت سربازي فراخوانده شود، عاشقانه برای خدمت در سپاه پاسداران داوطلبانه ثبت نام کرد. وي در مكتب شيعه جعفري پرورش يافته بود و از 15 خرداد 42 درس عبرت گرفته بود كه بايد تا آخرين قطره خون تلاش نمود و جهت براندازي رژيم منحوس پهلوي مبارزه كرد. چنانکه خودش در دوران انقلاب، اعلاميه ها و نوارهای حضرت امام را شبانه پخش و مردم را ارشاد مي كرد.
او از مكتب امام حسين(ع) ياد گرفته بود كه بايد پشتيبان ولايت فقيه باشيم تا اين انقلاب را تا ظهور مهدي(عج) نگه داريم. کسی بود که از زمان قبل از پيروزي انقلاب در مجالس و مراسم مذهبي شركت مي كرد. شخص بسيار رزمنده و زرنگی بود و در پايگاه هاي مختلف جهت حفظ دست آوردهاي انقلاب و خون پاك شهداء پاسداري مي نمود.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران؛ و فرمان امام مبنی بر شرکت در جبهه ها، عاشقانه و با رضايت خود و به عنوان بسیجی در اين راه قدم برداشت. دلاورانه جنگید و حماسه ها آفرید تا اينكه ششم بهمن 61، در روستاي «كربلارضاخان» مياندوآب توسط ضدانقلابيون ملحد بر اثر اصابت گلوله به درجه رفيع شهادت نايل آمد و در گلستان زهراي مياندوآب پيكر پاكش به خاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
سخن و عقیده شهید:
در پايگاه هاي مختلف جهت حفظ دستاوردهاي انقلاب و خون شهداء پاسداري مي کرد و دوستان و آشنايان و قوم خويشان را در اين راه ارشاد مي نمود و مي گفت: «بايد در يك دست قرآن را برگيرم و با دست ديگر سلاح به دست بگيرم».
ايشان شخصي بسيار رزمنده و زرنگ بود و از هيچ كس و چيزي واهمه اي نداشت. مي گفت: «وقتي كه دشمنان و منافقان به اين انقلاب با چشم بد نگاه كنند، بايد آنها را كور گردانيم».
منبع: اداره انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما