نگاهی به زندگی بسیجی شهيد «حسين شعباني» + خاطره
شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶ ساعت ۰۹:۲۷
او که تشنه ایثار و فداکاری بود، به جبهه های نبرد رفت تا با حماسه هایش که نشان از قدرت و و اراده پایدارش بود، با دشمن زبون به مبارزه بپردازد و آنها را از پای درآورد
نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «حسين شعباني» سال 48 در میاندوآب متولد شد. تا پایان دوره راهنمایی و با موفقیت درس خواند اما به علت عدم امکانات مالی و مشکلات بسیاری که سر راهش قرار داشت، مانع از ادامه تحصیل وی شد. وی با سیره مولا پرورش یافته بود و تربیت خوب والدینش، از او مردی مردی مومن و متعهد ساخته بود که وجود کمی سن در مجالس مذهبی و عزاداری ها شرکت می کرد. او که تشنه ایثار و فداکاری بود، به جبهه های نبرد رفت تا با حماسه هایش که نشان از قدرت و و اراده پایدارش بود، با دشمن زبون به مبارزه بپردازد و آنها را از پای درآورد تا اینکه نوزدهم دی 65، دلاورانه مقابل دشمن سینه سپر کرد تا اینکه توسط دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
بیستم فروردین سال 1348 در شهرستان مياندوآب در يك خانواده مذهبي و كم بضاعت، کودکی به دنيا آمد که او را به عشق و با ارادت به امام حسین (ع)، حسین نامیدند. از کودکی آموزه های دینی و اخلاقی ناب را به او آموختند تا راه و مسیر زندگیش همچون مولایشان حسین (ع) باشد. ذات نیکوی او هم در عالیترین درجه، پذیرای علم اخلاق و سخنان ناب بزرگان بود.
وقتی زمان مدرسه رفتنش فرا رسید، قدم در مسیر کسب علم نهاد تا آموخته هایش را غنی تر سازد. دوره ابتدایی را با نمرات خوب به پایان برد و وارد دوره راهنمایی شد. دوره راهنمایی را هم با موفقیت پشت سر گذاشت اما به علت عدم امکانات مالی و مشکلات بسیاری که سر راهش قرار داشت، مانع از ادامه تحصیل وی شد.
حسین با سیره و بصیرت مولا پرورش یافته بود و تربیت خوب والدینش، از او مردی مردی مومن و متعهد ساخته بود که وجود کمی سن در مجالس مذهبی و عزاداری ها شرکت می کرد. عشق به مولا طوری در دلش جای گرفته بود که چشم و گوش و زبان و دستش همه در راه حق قدم بر می داشتند. از کودکی قرآن می خواند و روزه می گرفت.
دوران انقلاب اسلامی، با علاقه خاصی که نسبت به امام و راه داشت، در گروههای مقاومت خدمت می کرد. برای اگاهی بیشتر با اهداف امام، در جلسات شرکت می کرد و همپا و همگام با با مردم انقلابی، در تظاهرات و راهپیمائیها بر علیه نظام طاغوت شرکت می کرد تا او هم در براندازی رژیم فاسدی که تمام کشور را زیر بار ظلم و ستم خود برگرفته بود، سهیم باشد. او با تمام شجاعت در فعالیتهای انقلابی شرکت می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به پیروزی شکوهمندی رسید.
بعد از انقلاب اسلامی، همچنان با اراده ای محکم و راستین پشتیبان انقلاب و امام بود تا اینکه جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران آغاز شد. او که تشنه ایثار و فداکاری بود، به جبهه های نبرد رفت تا با حماسه هایش که نشان از قدرت و و اراده پایدارش بود، با دشمن زبون به مبارزه بپردازد و آنها را از پای درآورد تا حتی فکر حمله و تجاوز به خاک ایران اسلامی را از سرشان بیرون رود.
حسین به سوی جبهه ها شتافت تا به دشمن بفهماند اگر حتی به ایران و ایرانی نگاه چپ بیافکنند، با رزمندگان غیرتمندی روبرو می شوند که برای دفاع از وطن و ناموسشان، سر از پا نمی شناسند.
شهيد شعباني سه بار به جبهه اعزام شد. در مأموريت اول به منطقه حاج عمران و بار دوم به جبهه هاي جنوب اعزام شد. بار سوم كه در جبهه جنوب در عمليات كربلاي 5 در منطقه عملياتي شلمچه حضور پیدا کرد که نوزدهم دی 65 به شهادت رسید. چه جانانه جنگید، انگار تمام نیرویش را برای برای کربلای 5 جمع کرده بود. دلاورانه مقابل دشمن سینه سپر کرد تا اینکه توسط دشمن بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاكش در گلزار شهداي مياندوآب به خاك سپرده شده است.
خاطره ابراهيم شعباني برادر شهيد «حسين شعباني»:
شهيد بدون اينكه حقوقي دريافت نمايد، به صوت افتخاري در پايگاه هاي كردستان و روستاهای اطراف خدمت می کرد و درآنجا انجام وظيفه مي نمود. هميشه توصيه مي كرد:« پيرو امام امت بوده و از او اطاعت نمائيد تا اينكه يك مملكت نمونه اسلامي داشته باشيد»، او مي گفت: «كه به فرمان امام امت لبيك گفته و هميشه جبهه ها را پر نگهداريد».
نظر شما