جبهه همانند حجله دامادی برای او بود؛ شهید «بایرام درستی»
نوید شاهد آذربایجان غربی: رزمنده دلاور «بایرام درستی»، سال 45 در روستای قوروق ، مهد مجاهدان ارومیه متولد شد. بعداز طي دوران كودكي وارد دبستان شد و مقاطع تحصيلي را يكي پس از ديگري پشت سر گذاشت و تا كلاس چهارم نظري مشغول شد. با شروع جنگ تحميلي شهيد هميشه هواي جبهه در سر داشت تا اينكه قلب بزرگش دوام نياورد و در كلاس چهارم نظري به جبهه اعزام و به عنوان بسيجي در جنوب كشور و در لشگر هميشه پيروز عاشورا خدمت مي نمايد تا اينكه روز موعود فرا مي رسد و عملياتي از طرف فرمانده ان طرح ريزي مي شود که شهيد بیستم دی ماه سال 65 در مصاف با مزدوران بعثي به شهادت مي رسد.
درنوبهار عمر، گل آرزو نچيد
پرپر شد و به خاك فرو ريخت پيكرش
گلگون كفن به خاك شد آن سرو باغ حسن
از هم گسسته پيكر نخل تناورش
شهيد بسيجي مجاهد، رزمنده دلاور، در سال 1345 در خانواده ای مؤمن و مذهبي و مخلص در روستاي قوروق، مهد مجاهدان و پيكارگران راه خدا ديده به جهان گشود که ائ را بایرام نامیدند. بایرام، در دامان خانواده مذهبي و انقلابي شكوفا و بالنده شد و زمان آن فرا رسید تا برای کسب علم و شکوفایی در این زمینه راهی مدرسه شود. تحصيلات ابتدائي را در زادگاهش با موفقیت به پایان برد و تحصيلات دوره راهنمائي و دبيرستان را تا كلاس چهارم متوسطه را هم با سربلندی در شهر خوی به پايان برد و موفق به اخذ دیپلم شد. كلاس چهارم دبيرستان بود كه عشق جانبازي و شهادت به سرش افتاد. او اخلاقی نيكو و خداپسندانه داشت. با حيا و پرهيزكار بود. ايثار و غيرت و شجاعت ازاعمال و حركاتش نمايان بود. پاكدل و متواضع و خاشع بود و به اهل خانواده احترام بسیار قائل مي شد، بویژه نسبت به والدین خود. بزرگان را بزرگ مي داشت و كوچكترها را مورد نوازش و مهر و محبت قرار مي داد. اهل صفا و وفا بود و مورد دوستي و محبت ديگران قرار داشت.
قبل از انقلاب هر چند سن شهيد كم سن و سال بود ولي چون در يك خانواده انقلابي و مذهبي و در روستايي بزرگ مي شود كه مهد مجاهدان بود و يكي از روستاهاي حامي انقلاب بود يعني قوروق. ايشان از همان دوران كودكي از رژيم شاه مثل ساير فرزندان آن روستا بيزار بود ولي بعد از انقلاب در تمام صحنه هاي راهپيمايي شركت مي كرد و به عنوان بسيجي در خدمت نظام بود.
شهيد بايرام، جواني مذهبي و معتقد به احكام الهي، مؤمن و متقي بود. واجبات را عمل مي كرد. نماز خوان و روزه بگير بود. تواضع و خشوع او قابل وصف نیست. در كنار مجاهدان زادگاهش در مجالس و مساجد شركت مي كرد. به ياد امام حسين(ع) و شهيدان كربلا در ماه محرم و روزهاي تاسوعا و عاشورا لباس سياه به تن مي كرد و عزاداري مي نمود. چون ساير عاشقان مكتب حسين(ع) زادگاه مجاهدپرورش، مدافع امام خميني و آرمانهاي اسلامي و انقلابي آن حضرت بود.
مقلد و پيرو ولي فقيه حضرت روح ا... بود و جهت لبيك گوئي به نداي هل من ناصر ينصرني فرزند امام حسين(ع) و آزادي كربلا و دفاع از تجاوز دشمنان انقلاب اسلامي به ميهن اسلامي عازم جبهه ها شد و در صف و در كنار مجاهدان و پيكارگران راه حق قرار گرفت و نام خود را به عنوان پاسدار حريم عزت اسلام و مسلمين و ولايت فقيه و حكومت اسلامي در دفتر بسيجيهاي آقا امام زمان(ع) به ثبت رساند و مجاهد في سبيل ا... نام يافت. با دلي جسور و شجاع مدتها در جبهه دفاع، سرافرازانه در مقابل دشمن ایستادگی کرد تا اينكه بیستم دی سال 1365 پس از مدتها مجاهدت و رشادت و شجاعت در مصاف با خصم و مزدوران زبون بعثي در دشت شلمچه به فيض والاي شهادت نايل شد و به خيل شهيدان پيوست و در جايگاه رضوان و بهشت خدا مأوا يافت و به لقاءا... رسيد.
در خاطره اي از شهيد آمده است كه اغلب مي گفت:
كربلا كربلا ما داريم مي آئيم
تأثير شهید بر دوستان:
به هنگام اعزام به جبهه، آنچنان خوشحال و سرحال بود گويي لحظه به لحظه به بهشت برين نزديك كي شود و انگار به حجله دامادي عزيمت مي نمايد و شعار كربلا كربلا ما داريم مي آييم بر زبانش جاري بود.
شهيد به خاطر ايمان و تقوا و ايثار و شجاعت زبانزد مردم و اهالي بود و اين روستا كه حامي انقلاب است، شهداي زيادي به تبعيت از ساير شهدا به نظام اسلامي هديه كرده است.