شعارهاي حماسي شهید «خليل نوري» در مقابل دشمن
پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۲۶
در درگيريهاي منطقهاي با حزب منحله دمكرات، شركت فعالانه داشت و مکرر مشاهده شده بود که در مقابل دشمن با ذكر شعارهاي حماسي، مشغول نواختن آهنگ مرگ براي دشمن بود.
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهيد «خليل نوري» سال 1334 در روستاي كهل نقده قدم به عرصه هستي نهاد و سالهای پر فروغ، تابيدن گرفت. غروب روز بیست و سوم آذر 63، در كنار13 تن از برادران رزمندهاش در درگيري با جعل صفتان فريب خورده داخلي در منطقه عملياتي سرو بر تاريك جبينش خون شهادت بست و به ضيافت حق شتافت.
«گوارا باد بر اين شهيدان لذت انس و هم جواريشان با انبياء عظام و اولياء گرام و شهداي صدر اسلام گواراتر باد نعمت رضايت حق «رضوان من ا... اكبر».
سخن از حماسه آفريني است كه در صحنه عظيم جهاد و شهادت به نداي «هل من ناصر ينصرني» خميني عزيز لبيك گفت و به عنوان جانبازترين سرباز اسلام و پاسدار طريق انبياء و اوصياء، با ارزشترين ارزشها را در تاريخ به ثبت رسانيد تا هميشه جاويد تاريخ باشد.
آري سخن از شهيد «خليل نوري» است كه نمونه تقوا و زبانزد اخلاقي نيكو و پسنديده بود. به طوري كه مورد احترام خاص همگان بوده و در شكوه اخلاقي مي درخشيد. شهيد خليل نوري دهم اردیبهشت سال 1334 در روستاي كهل از توابع نقده چشم به جهان گشود.
دوران کودکی را در روستا سپری کرد تا زمانیکه به سن مدرسه رفتن رسید. پدرش کشاورز بود و به سختی می توانست امرار معاش خانواده اش را تامین کند. شهيد كه در خانوادهاي محروم متولد و در اثر محروميت از فراگيري علم بازماند، با شروع زندگي مستقل به كار کشاورزی و كارگري پرداخت و در زمان كوتاهي توانست در شغل قنادي و گچبري استاد كار ماهري شده و چرخهاي زندگي را به حركت درآورد.
او اخلاق نيكو و پسنديده داشت و در اثر تعهد خانوادهاش به دين مقدس اسلام و مذهب تشييع، فعاليت اسلامي خود را با راه انداختن دستههاي عزاداري امام خميني(ره) شروع كرد و رفته رفته به صف مبارزان اسلام پيوست. ايشان كه از پيروان راستين و شيفتگان پاكدل آستان مقدس حضرت اباعبدا... الحسين(ع) بودند، قبل از پيروزي انقلاب در تمامي تظاهرات و راهپيماييهاي ضد رژيم ستمشاهي شركت مي کرد و خشم و نفرت خود را از رژيم منحوس پهلوي ابراز مي داشت. حتی يك بار در دام ساواك گرفتار آمد و راهی زندان ساواک شده بود.
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران و تحميل جنگ از سوي دشمنان اسلام به ايران و شروع شرارت اشرار در منطقه، با عشق هرچه تمامتر به اسلام و مكتب شهادت؛ در جرگه قهرمانان ايران درآمد. او در عملياتهاي مختلف از جمله پاكسازيهاي اشنويه، پيرانشهر، سردشت، بانه، آلواتان و كلي از درگيريهاي منطقهاي با حزب منحله دمكرات، شركت فعالانه داشت و مکرر مشاهده شده بود که در مقابل دشمن با ذكر شعارهاي حماسي، مشغول نواختن آهنگ مرگ براي دشمن بود.
او از شجاعترين پاسداران سپاه نقده بود كه در همه عملياتها با ممدودي از جان بر كفان، انجام تاكتيكهاي ويژه را عهدهدار بود. روحيهي بسيار بالاي او و نیروی برتر آتش تفنگش موجب گشته بود، در نبردها هميشه نفر اول خط باشد و دلاوران به گرد سرش جمع شوند. در پشت صحنه جنگ با اخلاقی نيكو همه را به سوی خود جلب ميكرد. در میان خانواده هم، از چنان اخلاق خوبي برخوردار بود كه نامادريش، هميشه از او به عنوان يك فرزند مهربان ياد ميكند.
شهيد سال 54 ازدواج کرده بود و شش فرزند پسر از خود به يادگار گذاشت كه روحيه همهشان مثل پدر شهيدشان بسيار بالاست و علاقه وافري به مكتب شهادت دارند. همه فرزندانش، مشغول به تحصيل علم و ادب هستند و تحت حمايت باباي پيرشان مشهدي هاشم نوري و مادر باوفايشان افروز مهديزاده زندگي ميكنند. مي گويند.
طبق اظهار همرزمانش در آخرين لحظات عمرش كه در كمين ضدانقلاب در منطقه سرو از ناحيه پايش مجروح بود، تسليم ضدانقلاب نشد و با قنداق تفنگ خوشنوازش، يكي از اشرار را به درك واصل كرده بود. پس از آن در غروب روز بیست و سوم آذر 63، در كنار13 تن از برادران رزمندهاش به معبودش، وصال ميیابد و براي هميشه جهان فاني را وداع ميگويند.
آخرین ملاقات با برادر:
شهيد در آخرين اعزامش به عمليات، برادرش را ملاقات ميكند و از شهادتاش خبر ميدهد. در هنگام خداحافظي از خانوادهاش خطاب به برادرش ميگويد: من در اين عمليات شهيد می شوم، شما پس از من بايد حافظ ايران و خون شهداء باشيد. شما و همه ملت ايران بايد پشتیبان امام باشید و او را تنها نگذارید. حافظ خون شهدا باشید و از مملكت دفاع كنید.
خدايش هر لحظه بر سرور آرامش ابدي بيفزايد.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
نظر شما