عاشقی از تبار حسينيان ؛ شهيد جليل گردشخواه
دوشنبه, ۲۲ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۲۴
او عاشقی از تبار حسينيان بود که پس از عمري مجاهده و مبارزه و گام برداشتن در راه خدا، بیست و دوم آبان 1360 در روستای باینگان سنندج در اثر سانحه رانندگی شربت شهادت را نوشيد و به فوز عظما رسید.
نوید شاهد آذربایجان غربی: طلبه بسیجی شهيد «جليل گردشخواه»، ششم تیر سال 1321 در شهرستان خوی متولد شد. وقتی يك ساله بود مادر عزیزش، دار فاني را وداع مي كند و او از مهر مادری محروم ماند. تا کلاس پنجم ابتدایی درس خواند سپس وارد دنیای علوم دینی شود و تا پایان سطح یک اتمام لمعتین در حوزه علمیه ادامه دهد. دوران انقلاب سرسختانه از انقلاب اسلامي و اهدافش دفاع کرد. در بسیج ثبت نام کرد تا عازم جبهه های نبرد شود.
او عاشقی از تبار حسينيان بود که پس از عمري مجاهده و مبارزه و گام برداشتن در راه خدا، بیست و دوم آبان 1360 در روستای باینگان سنندج در اثر سانحه رانندگی شربت شهادت را نوشيد و به فوز عظما رسید.
ششم تیر سال 1321 در شهرستان خوی، کودکی متولد شد که او را جلیل نام نهادند. پدرش عبداله و مادرش نبات نام داشت. جلیل در خانواده اي متدين و پايبند به احكام اسلام متولد شد، و در کنار مادر مهربانش، پایه های زندگی اسلامی در وجودش نهاده شد؛ اما حیف که این محبت بیکران مادری، تنها یکسال نصیب او شد. وقتی يك ساله بود مادر عزیزش، دار فاني را وداع مي كند و او از مهر مادری محروم می ماند. دوران کودکی را بدون مهر مادی سپری می کند و در ميان انبوه دردها هفت ساله می شود. مدرسه دریچه ای برای موفقیت و شادابی برایش بود. تا کلاس پنجم ابتدایی بخوبی درس می خواند اما به علت فقر از تحصیل باز می ماند.
شوق درس و مدرسه از یک طرف و علاقه اش به علوم دینی از طرفی دیگر، او را مجاب ساخت تا بعد از مدتی ترک تحصیل؛ این بار وارد دنیای علوم دینی شود. مدتی در خوی به تحصیل علوم دینی پرداخت، سپس برای تکمیل تحصیلاتش، به حوزه علمیه قم رفت.
جلیل در حمله رژیم سفاک پهلوی به فیضیه قم و ماجرای خونباز آن روز؛ حضور داشت و ناظر ستم و پليدیهای رژيم بود. با تمام سختیها و فشارهای روزگار آن دوران و فقر مالی، موفق شد تا پایان سطح یک اتمام لمعتین در حوزه علمیه ادامه دهد. سپس به دیار پدری –شهر خوی- بازگشت و پدرش را در امر کشاورزی یاری کرد.
بیست و هفت ساله بود که امر ازدواج را بجای می آورد، و صاحب دو دختر و یک پسر می شود.
در جريان انقلاب اسلامی با سابقه ای كه در طی مبارزات بر علیه رژیم شاهنشاهی در قم داشت، سرسختانه از انقلاب اسلامي و اهدافش دفاع کرد. با تمام آنچه در توانش بود، برای راهنمایی جوانان در راه انقلاب و پيروزي آن گام برداشت و با شركت فعال خود در تمام صحنه هاي انقلاب همچون شمعي مي سوخت تا مشعل انقلاب هميشه روشن و نوراني بماند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با شروع جنگ تحميلي؛ بي قرار دلش هواي جبهه کرد و در بسیج ثبت نام کرد تا عازم جبهه های نبرد شود. مدتي در جبهه كردستان با خود فروختگان داخلي و مدتي در جبهه هاي ديگر همچون پاوه و مريوان جنگيد و رشادت ها و حماسه هايي از خود نشان داد كه هر يك در ديواني مي گنجد.
شهيد والامقام از مال دنيا چيزي نداشت و مختصر درآمد خود را با فقرا و جنگ زدگان تقسيم مي كرد و اين گونه مايه تحير و تعجب انسان ها می شد.
كساني كه با اين بزرگوار آشنايي دارند مي توانند گوشه اي از ايمان و شور و شوق و عشق او را به اسلام و امام و انقلاب اسلامي درك كنند.
همسر شهید گردشخواه اینگونه از مردش تعریف می کند؛ جلیل خیلی وقتها می شد که در حالتی خاص و معنوی به فکر می رفت و می گفت: «من كه لياقت شهادت را ندارم. ولي اگر شهيد شدم تو و بچه ها را به خدا مي سپارم.»
او عاشقی از تبار حسينيان بود که پس از عمري مجاهده و مبارزه و گام برداشتن در راه خدا، بیست و دوم آبان 1360 در روستای باینگان سنندج در اثر سانحه رانندگی شربت شهادت را نوشيد و به فوز عظما رسید.
پیکر پاکش درروستای تازه کند تشییع و به خاک سپرده شد.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی
نظر شما