به مناسبت وفات مادر شهید
در جبهه از روحيه عجيبي برخوردار بود و با شهامتي وصف ناپذير عليه نيروهاي كافر مي جنگيد و بالاخره به آنچه عشق مي ورزيد، رسيد.

 
به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربی؛ مادر شهید ابراهيم طايفه عباسي، حاجیه خانم فاطمه زمانی، پس از سالها درد و رنج، روز شنبه، ششم آبان 96 به فرزند شهیدش پیوست.
شهامتي وصف ناپذير در مقابله با دشمن داشت؛ شهيد ابراهيم طايفه عباسي

فرزند شهید این مادر بزرگوار را بیشتر بشناسیم: 

گروهبان یکم ارتش، شهيد "ابراهيم طايفه عباسي" بیست و هفتم مرداد سال 1335، در تازه محله خوي متولد شد. تا دوره دبیرستان درس خواند و سال 1354 به استخدام ارتش درآمد. 
شاگردي مؤدب و زرنگ بود و در برابر مشكلات و مشقات زندگي با بردباري و شكيبايي، مقاومت مي كرد.
اول شهريور سال 60، به عنوان گروهبان یکم ارتش به جبهه سر پل ذهاب اعزام شد و در مقابله با دشمن مبارزاتی شگفت آور می کرد تا اینکه روز موعود فرا می رسد. یازدهم شهریور سال 60 در كربلاي خونين سر پل ذهاب، توسط مزدوران بعثي عراق، به آنچه عشق مي ورزيد، رسيد و جام شهادت را سر داد. بعد از 11 ماه که پیکرش در میان خون و خشم مانده بود، در بیست و چهارم مرداد سال 61 در ميان انبوه جمعيت سلحشور تشييع و به خاك سپرده شد.

شهدا دل از همه کس و همه بربستند و رفتند و کشته شدند، چون می دانستند در نزد پروردگارشان محشور می شوند. ابراهیم ها رفتند تا اسلام و انقلاب بماند.  
بیست و هفتم سال 1335، در گرمای سوزان، در تازه محله خوي، کودکی پا به عرصه وجود نهاد که او را ابراهیم نامیدند. او در دامان مادری صبور و با گذشت رشد و نمو یافت و تربیتی نیکو یافت. زمان مدرسه رفتنش که فرا رسید، وارد دبستان شده و با جديت و تلاش در دوره ابتدایی آغاز به تحصيل كرد. 
وي دوره ابتدايي را در دبستان حافظ محله خود و دوره متوسطه را در دبيرستان هاي دكتر شريعتي و طالقاني و خاقاني تا كلاس دهم طي كرد. با توجه به علاقه ای که جهت خدمت در ارتش داشت، سال 1354 به استخدام ارتش درآمد. 
دوران تحصيل، شاگردي مؤدب و زرنگ بود. از كودكي به مسجد و مجالس مذهبي، علاقه شديدي داشت و نماز و روزه اش را هميشه و به موقع به جا مي آورد. از كودكي به مسجد محله خود براي نماز جماعت مي رفت و پشتيبان روحانيون مبارز بود. همه چيز را براي خدا مي خواست و هيچ وقت در فكر مسائل مادي و ظواهر دنيوي نبود. به معنويات زياد توجه مي كرد و در برابر مشكلات و مشقات زندگي با بردباري و شكيبايي، مقاومت مي كرد. نسبت به خانواده اش، بسيار پرعاطفه و دلسوز بود و اخلاق خوب و پسنديده اي داشت. هرگز كسي از او ناراضي و رنجيده خاطر نشده بود. سعي مي كرد كه همه از او راضي و خرسند باشند.

شهید بزرگوار در بیست و چهار سالگی، در سال 1359 ازدواج كرد و ماحصل این امر مبارک یک دختر دردانه شد. 
اول شهريور سال 60 ، به عنوان گروهبان یکم ارتش به همراه برادران ارتشي، براي مبارزه و مقابله با حزب بعث عراق به جبهه سر پل ذهاب اعزام شد. در جبهه از روحيه عجيبي برخوردار بود و با شهامتي وصف ناپذير عليه نيروهاي كافر مي جنگيد. بعد از يك ماه جنگ و جهاد با كفار و مزدوران عراقي و آمريكائي، یازدهم شهریور سال 60 در كربلاي خونين سر پل ذهاب، به وسيله مزدوران بعثي عراق، به آنچه عشق مي ورزيد، رسيد و جام شهادت را سر داد.
جسد پاك و مطهر وي حدود 11 ماه در ديار توپ و تانك و در سرزمين خون و خشم در لابلاي فريادهاي ا... اكبر و در بحبوحه توفان هاي خشمناك مردان غيور و سلحشوران ايراني بر زمين ماند تا خصم در زمين نماند و بالاخره بیست و چهارم مرداد سال 61 در ميان انبوه جمعيت سلحشور تشييع و به خاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
انشاءا...

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده