پیروزی انقلاب روح سرکش و عاشق شهادتش را منقلب کرده بود؛ شهید مفقودالاثر بخشعلي جوانمرد
در سال 1328 در روستاي جاريجان عليا از محال باراندوز چائي شهرستان اروميه در دامان خانواده اي مذهبي چشم به جهان گشود و در دامان مطهر مادری سختکوش و با عصمت تربیتی اسلامی یافت.
از آنجائي كه شهيد همانند اكثر روستائيان شريف زمان طاغوت از فقر و نداري رنج مي بردند، اين شهيد بزرگوار بخاطر مضیقه های مالی، تا كلاس پایان راهنمایی درس خواند و سپس از همان سنین در كارهای كشاورزي كمك دست پدر شد.
او كه رنج و درد، فقر و ظلم را به خوبي چشيده بود، همدوش ساير هموطنان عزيزش در جريانات انقلاب برعليه رژيم ستمشاهي به مبارزه پرداخت.
پیروزی انقلاب مهم ترین رخداد زندگیش بود. اثرات و تحولات ناشی از انقلاب در زندگی فرد فرد آحاد ملت ایران تأثیر بسزایی داشته است. اما در زندگی شهید جوانمرد تاثیر بسزاتری داشته و روح سرکش و عاشق شهادتش را منقلب و از ایشان یک انقلابی تمام عیار ساخت تا تمام سعی و تلاشش را در راه استحکام و استمرار انقلاب به کار گیرد از این رو کار کشاورزی را به حال خود گذاشت و وارد بسیج شد تا از مرزهای کشور اسلامی و اهداف و آرمانهای انقلابی دفاع نماید.
پس از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي نيز جهت حفظ و حراست از ارزشهاي والاي اسلام و انقلاب وارد كميته انقلاب اسلامي شد و سلاح رزم با دشمنان داخلي را به دست گرفت و سرسختانه و قاطعانه در برابر آنان می ایستاد و مبارزه می کرد و این گروهکها را ضد مردمی می دانست.
شهيد بخشعلي جوانمرد در اولين ماموريتش كه جهت سركوب عناصر حزب منحوس ضد انقلاب، از طرف كميته انقلاب اسلامي به وي محول شده بود، با روحیه ای قوی و سرشار از عشق و ایمان، به درة قاسملو رفت و در همین ماموریت که در روزهای آغازین سال جدید 59 بود، در ششم فروردین سال 59 به اسارت عناصر ضد انقلاب درآمده و به فيض عظماي شهادت نائل می آید تا آغاز زندگی دوباره اش در جوار پروردگارش باشد.
شهید بزرگوار که به دست حزب منحله اسیر می شود، با خباثتی که احزاب منحله داشتند، بعد از شهادتش حتی پيكر مطهر اين شهيد بزرگوار را هم تحویل نمی دهند و سالها بعد در تفحص پیکر مطهرش را پیدا می کنند.
شهید جوانمرد مردی جدی و پرکار و بسیار متواضع بود. نماز و روزه اش ترک نمی شد و بدان اهمیت خاصی قائل بود و به دیگران نیز توصیه می کرد در انجام واجبات دین غفلت نکنند.
از شهيد بزرگوار يك پسر و يك دختر به يادگار مانده است كه با تربيت خاص شهید كه در بزرگ كردن آنها به كار گرفته بود و سفارش هائي كه به همسرش در تربيت ديني و مذهبي آنها نموده بود، ادامه دهنده راه مقدس پدر بزرگوارشان هستند.
سخن آخر از همسر شهید:
از همان دوران انقلاب، در خانه همیشه صحبت از شهادت بود و همواره زمانیکه از خانه بیرون می رفت، طی مراسم خاصی وداع می کرد و حلالیت می طلبید. با پدر و مادرش و همه برخوردی احترام آمیز داشت و از این جهت همه به ایشان احترام می گذاشتند. در محیط خانواده چنان رفتاری داشت که کانون گرم و با صفای زندگیمان پس از شهادت ایشان سوت و کور و خالی از گرمی است.
در مورد تربیت بچه هایش به من خیلی سفارش می کرد و توصیه می کرد که فرزندانش به فراگیری قرآن بپردازند. و در پایان می گفت مجالس ترحیم و مراسم های مذهبی را از یاد نبرید.
شهادت ایشان سبب گردید تا قدمهایمان در راه حراست از خونهای به ناحق ریخته شده شهدا و پاسداری از انقلاب مستحکم تر گشته و با نیروی ایمانی استوارتر در راه حفظ رهاوردهای انقلاب بکوشیم.
روحش شاد و يادش گرامي باد
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی