شهيد شدن در راه انقلاب و امام(ره) را يك آرزو مي دانست؛ شهيد بهمن اكبري
سهشنبه, ۲۱ شهريور ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۷
بزرگترین عاملی که باعث شد ایشان داوطلبانه به جبهه نبرد برود، سخنان گهربار امام بزرگوار راحل بود که می فرمود: شهادت در راه دین و آئین و وطن وظیفه هر مسلمان و وطن دوست است و دنیای دیگر در انتظار شهیدان می باشد و اجرشان با خداست.
نوید شاهد آذربایجان غربی: گروهبان یکم ارتش، شهيد بهمن اكبري دارغالو سال 1332 در روستاي دارغالو متولد شد. قبل از انقلاب در سال 52، به استخدام ارتش درآمد. با آغاز جنگ تحميلي عراق، به فرمان امام لبیک گفت و عازم جبهه شد. 6 سال تمام در لشکر 92 اهواز با سمت رانندة تانك و به عنوان گروهبان دوم خدمت کرد و رشادتهای بسیاری از خود به نمایش گذاشت تا اینکه بیست و یکم شهریور سال 1358 در نبردی فراموش نشدنی با دشمنان زبون اسلام با عناصر ضدانقلاب؛ در مهاباد به درجة رفيع شهادت نايل گشت.
خوشا حال آنان كه با شهادت رفتند و خوشا حال آنان كه در اين قافله، جانشان را دراه خدا و برای امام و اسلام دادند. خوشا حال بهمن هایی که به حرف امامشان لبیک گفتند و به جبهه ها اعزام شدند و با خون پاکشان، صدای اسلام را در دنیا طنین انداز کردند.
بیستم بهمن سال 1332 کودکی در روستاي دارغالو از توابع شهرستان اروميه ديده به جهان گشود، کودکی که بهمن نام گرفت تا همچون بهمنی از قله کوه بر سر دشمنان اسلام فرود آید و همگی را به یکباره نابود کند.
دوران کودکی اش را در روستا و در کنار خانواده سپری کرد تا اینکه زمان تحصیلش فرا رسید. دوره ابتدایی را به پایان برد اما به دلیل کمک به امرا معاش خانواده و شرایط سخت حاکم در آن دوران نتوانست به تحصیلش ادامه دهد.
قبل از انقلاب در سال 52، به استخدام ارتش درآمد. سپس تصميم به ازدواج گرفت و ثمرة آن سه فرزند بود كه از وي به يادگار مانده است.
هميشه سعي داشت براي همسر و فرزندانش زندگي راحت و توام با آرامش را فراهم سازد. فرد متدين و دينداري بود و در انجام دادن احكام و فرايض ديني كوتاهي نمي كرد و در مراسم عزاداري امام حسين(ع) به نوحه خواني و سينه زني مي پرداخت. علاقة شديدي به امام راحل داشت و شهيد شدن در راه انقلاب و امام(ره) را يك آرزو مي دانست.
بزرگترین عاملی که باعث شد ایشان داوطلبانه به جبهه نبرد برود، سخنان گهربار امام بزرگوار راحل بود که می فرمود: شهادت در راه دین و آئین و وطن وظیفه هر مسلمان و وطن دوست است و دنیای دیگر در انتظار شهیدان می باشد و اجرشان با خداست. و با آغاز جنگ تحميلي عراق، وقتی امام راحل فرمودند: جبهه ها را خالي نگذاريد و اين يك تكليف شرعي مي باشد، به فرمان امام لبيك گفت و راهي جبهه هاي حق عليه باطل گشت.
6 سال تمام در لشکر 92 اهواز با سمت رانندة تانك و به عنوان گروهبان دوم خدمت کرد و تمام توانش را برای نابودی دشمن می کرد و در نهایت تلاش، رشادتهای بسیاری از خود به نمایشمی گذاشت تا اینکه بیست و یکم شهریور سال 1358 در نبردی فراموش نشدنی با دشمنان زبون اسلام با عناصر ضدانقلاب؛ در مهاباد به درجة رفيع شهادت نايل گشت و در مزار شهداي باغ رضوان شهرستان اروميه به خاك سپرده شد.
علاقه خاصی به امام راحل داشت و همیشه می گفت که تا به پای جان از امام راحل و ولایت فقیه و جمهوری اسلامی تا پای شهادت دفاع خواهد کرد و هرگز در این راه احساس پشیمانی نداشت و در مورد عاشورای حسینی ایشان از زمان کودکی پیوسته خدمتگذار حسین(ع) بود و نوحه خوانی و سینه زنی را فراموش نمي كرد و پیوسته علمدار حسین(ع) و حسینیان بود.
خاطره اي از زبان شهید در دوران حضورش در جنگ:
مي گفت: هنگامي كه در پشت تانك مي نشستم، هر جا كه نگاه مي كنم امام(ره) را با چهره اي بسيار نوراني مي بينم كه حالت بخصوصي دارد. او را بالاي سر خود، مثل يك فرمانده مجسم مي كنم كه به من نيرو و قدرت جنگيدن در مقابل دشمن را مي دهد.
بخشی از نامه شهید:
جایتان خالی. اکنون مشغول دعا هستیم. جبهه در شبهای تاریک شوری دیگر به خود می گیرد. سکوت مطلق فضای جبهه را پوشانده و آسمان، رنگی دیگر به خود گرفته است.
در نامه هایش از دوستانش و شهادت آنها می گفت، از دنیای دیگری سخن می گفت که شهدا در آن حضور دارند.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی
نظر شما