همیشه در سنگر مسجد حضور داشته باشید؛ شهید حسین پورحسن دیزجی

نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهید حسین پورحسن دیزجی بهار سال 39 در ارومیه متولد شد. حسین خیلی درس خوان بود اما در اوج انقلاب بخاطر شرکت شبانه روزیش در فعالیتهای انقلاب دیگر نتوانست ادامه تحصیل بدهد و بعد از انقلاب هم به سپاه پیوست. مدتی مسئول بسیج در پیرانشهر بود که تیر سال62 ازدواج می کند و 6 روز بعد از ازدواجش، پنجم مرداد 62 به عشق آسمانی خود می پیوندد.

‏بسم ا... الرحمن الرحيم

 

«من طلبني وجدني و من وجدني عرفني و من عرفني احبني و من احبني عشقني و من عشقني عشقته قتلته و من قتلته فعلي ديه و من علي و انا ديته.»

«هر كس مرا مي خواست پيدا مي كند و هر كه مرا يافت مي شناسد و هر كه مرا شناخت دوست مي داشت عاشقم مي شود و هر كه مرا عاشق شد من عاشقش مي شوم و هر كه را من عاشق مي شوم مي كشم او را. هر كه را من بكشم خون بهايش به عهده من است و هر كه خون بهايش به عهده من باشد من خون بهاي او هستم.»

با سلام بر امام زمان(عج) و نايب بر حقش امام امت خمينى بت شكن. 

با اندك تعقل به حديث بالا چنين به نظر مي رسد كه شهادت يك اتفاق نيست بلكه مرحله ايست كه براى رسيدن به آن مرحله، مراحل متعددى مانند: طلب، شناخت، حب، عشق و معشوق را بايد پيمود كه اين بنده گنهكار را كثرت گناهان از طى اين مراحل باز داشته. اما اگر رحمت خداوند شامل حالم شود، سخنى با برادران و خواهران و خانواده خود دارم كه اميد است موجب رضاى خداوند گردد.

1 - اول آنكه خدا را در همه امور حاضر بدانيد و براى يافتن راه صحيح از معيارهاى اصيل استفاده كنيد، و براى درك معيارها از علما و روحانيت مبارز و در خط امام كمك بجوييد. و از خود تعريف كردنها و خودداوريها جدا دورى فرماييد. مبادا قدمى برداريد كه حكم امام را در آن مورد ندانيد. كه مانند راه رفتن در شب ظلمت و تاريك است.

2 - رحمت و بركات خدا بر بسيج مستضعفان باد(امام خمينى)، كه جبهه ها و بسيج را فراموش نكنيد و كردستان را بيشتر اهميت بدهيد كه دشمن در آنجا بيشتر سرمايه گذارى مى كند.

3 - حال كه زحمت كشيده و مرا تشييع كرديد، خداوند بر شما لطف دارد. لذا از شما خواهش مى كنم كه براى بخشش گناهان من گناهكار، دعا كنيد كه خدا گناهانم را ببخشد. شما دعا كنيد كه ديگر فرصت و امكان از دست من رفته است و حالا اين تنها اميد به دعاهاى شما دارم كه شايد از آتش جهنم نجات يابم.

4 - مسجد سنگر است. سنگرها را حفظ كنيد. از برادران عاجزانه تقاضا دارم مساجد را خالى نكنيد. مساجد كوره هايى هسند كه مسلمانان را آبديده مى كنند. برويد در نمازهاى جمعه و جماعات و دعا هاى كميل و توسل كه الا بذكرا... تطمئن القلوب. و لحظه اى از روحانيت اعراض نكنيد.

5 - پيامى به خانواده خود دارم: پدرم مى دانم كه ناراحت نخواهيد شد. پس افتخار كن وابراهيم و حسين(ع) را به ياد بياور لحظه اى كه حضرت ابراهيم اسماعيل را به كوه منا برد و لحظه اى كه حضرت امام حسين(ع)، على اكبر(ع) را به ميدان فرستاد، آيا اينان غير از رضاى خدا هدفى داشتند. و شما نيز امانت خدا را پس داديد، مبادا گريه كنيد كه شما مرد هستيد. و تو اى مادرم كه خيلى زياد زحمت برايم كشيده اى، حالا هم از شما بى نياز نيستم. مرا دعا كن. مادر نمى توانم بگويم گريه نكن ‌ولى خواهش مى كنم در مرگم بى تابى و فغان مكن. اگر گريه كرديد چنان نباشد كه دشمن بخندد. و ليلاى اكبر داده را به ياد آور. اما تو اى برادر، مسؤوليت سنگينى بر دوش داريد و بنده دو امانت به شما مى سپارم. اول اسلحه ام، كه مكتبم به دستم داده بود و دوم خانواده مان كه پدر و مادرى پير و خواهرانى كه دلشان پراز آرزوهاست. برادر توفيق شما را در اين دو مهم خواستارم. 

خواهرانم شما را به طريق زينب(ع) سفارش مى كنم، گريه و زارى نكنيد. در همه حال حجاب، اين وقار بانوان را داشته باشيد، كه حجاب شما از خون من كوبنده تر است. شما همسر مهربانم، مي دانم كه امتحان خود را داده و داغ شهادت برادر را همچون زينب(ع) كشيده ايد و حال برايت سهل خواهد بود ليلا را الگو بگيريد. در مورد زندگى آينده خودتان مختار هستيد، من هيچ حقى بر شما ندارم. 

اما فقط براى بخشش گناهانم دعا كنيد و مرا ببخشيد كه همسر خوبى براى شما نشدم. در انتها از تمام آنهايي كه حقى بر گردنم دارند و يا من در حق ‌آنان گناهكارم، با زبانى پر از خون تقاضا دارم كه مرا حلال  كنيد. همه با هم، با من گناهكار، همصدا شويد و بگوييد: خدايا، خدايا، تا انقلاب مهدى(عج)، حتى كنار مهدى(عج)، خمينى را نگهدار.

والسلام عليكم و رحمه ا... و بركاته

حسين پور حسن

1362/3/25

منبع : اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی