
مختصری از زندگینامه شهید غلام حسن انصارى پور

نام شهید : غلام حسن
نام پدر : الله کرم
تاریخ تولد : 1320
محل تولد : ده شيخ
تاریخ شهادت : 61/1/26
محل شهادت : فکه
زیارتگاه : روستای ده شیخ
زندگينامه
شهيد غلامحسن انصاري پور در سال 1320 هجري در خانواده فقير و مؤمن در روستاي ده شيخ بويراحمد سفلي ديده به جهان گشود زندگي شهيد توام با مبارزه و فقر و بدبختي و ظلم و تعدي فئودالهاي بود و از همان اوايل زندگي در كوره مصائب و سختيها آبديده گرديد. تامين هزينه زندگي را بسختي از طريق كار كشاورزي حاصل مينمود ودر اين رهگذر از صبوري و تحمل بسيار بهره مند بود. شهيد خواندن و نوشتن را از راه مكتب خانه و نزد ملا هاي محل آموخت و در اين رهگذر تلاش بر اين بود تا قرآن را خوب بياموزد. مسائل روزمره زندگي را بخوبي تسلط داشت و دورانديشي او در اين زمينه محسوس و چشمگيربود بجان در برابر فشار و تعدي و ظلم فراوانها استقامت و شهامت از خودشان ميداد چون كه در برابر افشاي جنايت اين زالوصفتان استوار و محكم مي ايستاد. شهيد چون كار كشاورزي را براي جبران كسري هزينه زندگي بسنده و مكفي نميدانست لذا تصميم گرفت در روستاي خويش هجرت كند. و راهي شهرستان شود تا در آن جا از طريق (كارگري) شايد تغيراتي داده وضعيت مادي زندگي بوجود آمده. لذا از اخلاق واتكاء بنفس و كردارموجهي برخوردار بود بدين صفت نيز موجب جلب اعتماد و اطمينان فاميل و خانواده ميگرديد. همزمان با شروع جنگ تحميلي و تشخيص اينكه فعلا اسلام و مسلمين در خطر ميباشند مصمم شد تا بعضويت بسيج در آيد و پس از طي دوران آموزشي و فراگرفتن فنون و آداب رزم راهي جبهه گرديد و سرانجام در خونين شهر اين ميعادگاه عاشقان كربلاي حسيني با اصابت تركش خمپاره به فيض شهادت رسيد.
وصیت نامه
بسمه تعالى
اين وصيت نامه اينجانب غلام حسن انصارى پور ساكن قريه ده شيخ اعزامى از ناحيه 5 ياسوج شهادت مى دهم كه خداوند متعال يك است و دو نيست خداوند عالم حق است و رسول خدا جانشين و نايب برحقش رسول اكرم(ص) رسول وفرستاده اوست امير مؤمنين با يازده فرزندش جانشينان رسول خدا هستند و امام خمينى و نايب حضرت مهدى قائم مى باشد و براى راهنمايى بندگان خداكه مردم را از تاريكى به روشنايى ببرد . از اصول دين و فروع دين اعتقاد كامل دارم و ماها هستيم كه به دستورات نايب امام ؟؟؟ در راه خدا جهاد كنيم و اسلام را نسلا بر نسل آبيارى نماييماز برادران و اقوامان تقاضا دارم كه در راه پيشرفت اسلام كوشا باشند و نه اينكه بگويند برادران و اقوامان شهيد شده ديگر احتياج نيست خير اينطور نيست تمام ماهااز مرد و زن كوچك و بزرگ آماده جهاد باشيم به دستور نايب بر حقش امام .
قسمتى ديگر از وصيت نامه . به مقامات قضايى
از مقامات قضايى و انتظامى درخواست مى نمايم كه سه قبضيه اسلحه جناب سروان ايزدى فرمانده وقت گروهان ژاندارمرى كاظمى زاده براى حادثه بيد گره تفنگ گرفت از ما دليل گرفتن اقوام مقتول شكايت دادند كه تنفگها را داده اند به ظهراب بهور جناب سروان مراجعه به محل نمود و پرسيد كه تفنگ هاى شما را داده ايد به ظهراب بهور برادرم بنام غلام سبزوند پسر عموهايم بنامان محمدزمان و على زمان گفتند كه جناب سروان ما تفنگهاى خود را به كسى نمى دهيم گفت خوب آنها را بياوريد كه شماره آنها را برداريم از شكايت شاكى راست ودروغ بفهمم اينها گفتند مى ترسيم تفنگها را ببريم به ابوالفضل عباس سوگند ياد نمود كه تفنگها را نمى برم تفنگها را كه آورد پيش جناب سروان بلافاصله تحويل دادگاه بخش داده شد و تفنگها را به ما ندادند به خون شهيدان ايران كه در راه حق شهيد شدند قسم كه تفنگهاى ما هيچگونه خيانتى ندارند اميدوارم گه سه قبضه اسلحه را تحويل غلام سبزوند و محمد زمان وفا بين على زمان بسپاريد و بدهيد .
السلام عليكم و رحمه الله و بركاته