عشق به وطن و علاقه به دين اسلام و قرآن او را به سوی جبهه کشانید
نوید شاهد آذربایجان غربی: پاسدار شهيد قربانعلي پيشياري بزرگ آباد متولد سال 1342، جهت امرار معاش خانواده به کارگری پرداخت و بعد از انقلاب به عضویت بسیج و سپس سپاه پاسداران در امد، در اغلب عملیاتها شرکت کرد و پیروزمندانه بازگشت. بعد از جنگ که در پادگان مالک اشتر ارومیه در آموزش نظامی به سر می برد با انفجار مواد منفجره در بیستم اردیبهشت سال 1372 به ديدار معبود شتافت.
چراغ دنیا را خاموش کردند و با نور چراغ دلشان در این دنیا به این سو و آن سو رفتند، و همیشه در مسیر چراغ پر نور دلشان قدم نهادند؛ برای همین بود که به امید روزی که به معبودشان وصال یابند، راه ایثارگری و جانبازی در راه اسلام را انتخاب کردند. شهادت برایشان عزتی ابدی بود که در سایه آن حیاتی ابدی یافتند و برای همیشه جاودانه شدند.
قربانعلي پيشياري بزرگ آباد فرزند نظرعلي در سال1342 در
روستاي قزلقایه از توابع شهرستان شاهين دژ ديده به
جهان گشود.
تا پيروزي انقلاب جهت امرار معاش خود و خانواده اش به كارگري مشغول بود و تمام تلاشش را می کرد تا خانواده اش در
آسایش باشند. در اوجگیری انقلاب، به صف مجاهدين اسلام پيوست و تا آخرين قطره خون خود
از انقلاب دفاع كرد.
پس از انقلاب اسلامي به عضويت بسيج
درآمد تا در كنار ساير سربازان حضرت امام به حراست از آرمانهاي انقلاب بپردازد و سپس
به عضویت سپاه پاسداران در آمد.
قربانعلی سال 60 ازدواج کرد و حاصل این امر مبارک 2 دختر و 4 پسر بود.
به حضرت امام و انقلاب اسلامي عشق مي ورزيد و با توجه به علاقه وافري كه
به امام حسين(ع) داشت، فعالانه در مراسمات ماه محرم شركت مي جست. فردي بسيار دلسوز
به انقلاب و معتقد به نظام جمهوري اسلامي و پايبند به امورات ديني بود و بخصوص در ايام
عاشوراي حسيني هميشه در مراسمات حضور داشت.
قربانعلي پس از پيوستن به بسيج در اغلب عملياتها حضور داشت
و شجاعانه به مقابله با تهاجم ياران شيطان مي پرداخت تا مبادا به دين حق، گزندي برسد.
عشق به وطن و علاقه به دين اسلام و قرآن از عوامل بسیار مهم ترغیب وی برای
رفتن به جبهه بود، با شجاعت تمام می جنگید و در عمليات ها پيروز و سربلند بود.
جنگ تحمیلی که تمام شد، امید شهادت و پیوستن به خدا در
وجودش رخت بر بست اما از لطف الهی که شامل حال بندگانش می شود، هرگز ناامید نشد. جهت
فراگيري مهارتهاي بيشتر و دقيق تر به اردوي آموزشي اعزام گرديد تا اينكه روح خداجويش
در قفس تن دوام نياورد و سرانجام در پادگان مالک اشتر
ارومیه که در آموزش نظامی به سر می برد با
انفجار مواد منفجره در بیستم اردیبهشت سال 1372 به
ديدار معبود شتافت.
پيكر پاك وي در مزار
شهداي شاهين دژ مدفون است.
مادر شهید: هر وقت به خانه می رسید، چون در منطقه جنگي جزو گردان
ضربت بود، هميشه در عملياتها شرکت می کرد و تماما از رشادتهاي رزمندگان صحبت مي كرد؛
و هر موقع مي خواست به جبهه يا عملياتي برود ما را دعوت به حجاب و متانت و دينداري
مي كرد.
هر كس ايشان را مي شناخت و با ايشان افت و خيز داشت تحت تأثير
رفتار و كردار و اخلاق ايشان قرار مي گرفت.
روحش شاد و يادش گرامي باد.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان
غربی