دلاور مرد روحانی که او را قهرمان کردستان می نامیدند
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهید رحمان فتحی متولد سال 1341،
که بعد از اتمام دوره ابتدایی، درس طلبگی را انتخاب کرد و تحصیل نمود. یکی از اعضای
تشکیل دهنده سپاه پاسداران ارومیه بود و خدمات ارزنده ای نیز در راستای تبلیغ اسلام
و دین می کرد. رحمان، به محض اینکه شرارتهای ضدانقلاب در کردستان شروع شد، حضور فعال
خود را در صحنه نشان داد تا جایی که دوستان و آشنایانش او را قهرمان کردستان لقب دادند.
سرانجام، پس از عمری جهاد، نوزدهم اردیبهشت سال 1362 در یک مأموریت در منطقه سرو که
فرماندهی آن را به عهده داشت، با رگبار گلوله ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
رحمان فتحی طرزم در سال1341 در روستای قلیلو از توابع شهرستان ارومیه دیده به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی خود را در روستای دارغلو به اتمام رساند و سپس در مدرسه محمدیه ارومیه
مدت5 سال به تحصیل دروس مقدماتی طلبگی پرداخت.
رحمان، همزمان با اوجگیری مبارزات قهرمانانه ملت ایران به رهبری
امام خمینی (ره)در اوایل انقلاب تحصیلات طلبگی خود را رها و به جهت احساس وظیفه شرعی
و انقلابی، برای تبلیغات به اطراف ارومیه اعزام شد.
فتحی یکی از اعضای تشکیل دهنده سپاه پاسداران ارومیه بود و تا
آخرین لحظات حیات خود همچنان در سپاه خدمت کرد و همچنین خدمات ارزنده ای نیز در
راستای تبلیغ اسلام و دین می کرد و مبلغی بسیار محبوب بود.
رحمان فردي بود كه هميشه تبسم بر لب داشت. او فردي بسيار آرام
و كم حرف بود. تمام مستحبات و واجبات ديني را با اعتقاد و با تأكيد بر اول وقت انجام
دادن فريضه انجام مي داد و از اوامر رهبري بدون چون و چرا اطاعت مي نمود. شهيد رحمان
فتحي در سپاه اروميه و هر جا كه مي رفت به دليل ايمان و اعتقاد قوي كه داشت پيشنماز
و امام جماعت رزمندگان بود.
قبل از انقلاب به همراه
برادر شهیدش سیاوش فتحی و پسرعموی شهیدش جهانگیر فتحی، مخفیانه با جوانان منطقه در
مساجد بر علیه رژیم شاه در دفاع از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) مبارزه می
کردند. به طوری که در سال 1356 چندین بار توسط مزدوران رژیم مورد تعقیب و تهدید قرار
گرفته بودند.
از بدو ورود به سپاه پاسداران، با بازماندگان رژیم طاغوت برخورد
جدی داشت. به محض اینکه شرارتهای ضدانقلاب در کردستان شروع شد، شهید فتحی حضور فعال
خود را در صحنه نشان داد. تک سنگهای کردستان و وجب به وجب خاک کردستان با رشادتهای
رحمان آشناست، تا جایی که دوستان و آشنایانش او را قهرمان
کردستان لقب دادند.
در جریان نقده قهرمانانه با ضدانقلاب درگیر شد، همچنین درجریان
پادگان مهاباد رشادتهای به یادماندنی از خود به جای گذاشت. رحمان عزیز ما سرداری گمنام
بود که رشادتهایش را فقط در خاک و آب کردستان باید جستجو کرد.
او فردي عاشق بود و براي اينكه عشق خود را به كمال برساند سلاح
رزم در دست گرفت و دست ديگر را با قرآن متبرك نمود تا هفت شهر عشق را تمام و كمال به
پايان برساند.
از آغاز روزهای شروع جنگ تحمیلی به همراه دوستان و پسرعموی شهیدش،
جهانگیر فتحی برای دفاع از کیان اسلامی خود، راهی جبهه های آبادان و ماهشهر شد. در جریان جنگ پاوه همراه سرهنگ صیاد شیرازی و شهید چمران به دفاع
از میهن و انقلاب پرداخت و همچنین در جریانات نقده و مهاباد، رشادتهای بسیار از خود
نشان داد. سرانجام، پس از عمری جهاد، نوزدهم
اردیبهشت سال 1362 در یک مأموریت در منطقه سرو
(منطقه تحت فرماندهی شهید رحمان فتحی)، در محاصره اشرار مسلح قرار گرفت و با رگبار
گلوله ضدانقلاب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
خاطره ای کوتاه از شهید:
او هر موقع كه عازم مي شد غسل شهادت مي كرد و عارفانه قدم به
ميدان مبارزه مي گذاشت و مادرش را وصيت به صبر مي كرد و آنقدر متواضع و كم حرف بود
كه هيچ كس نتوانست او را آنچنان كه بايد بشناسد.
خاطره ای دیگر از دوران حضور در جبهه شهيد:
تمام لحظاتي كه دوستانش با او بودند خاطره است. از بهترين خاطرات
او حضور در جبهه آبادان بود كه با پسرعمويش در يك منطقه بودند. آن دو عاشق، چنان در
آرزوي وصل دوست بودند كه سر از پا نمي شناختند و در آنجا ديگر خود را در اوج عرفان
مي ديدند. بنا بر قول دوستانش، در جبهه آنچنان عبادت را عارفانه انجام مي دادند كه
دوستانش بر عبادت او غبطه مي خوردند.
خاطره ای دیگر:
شهادت او در جمع دوستان و آشنايان تأثير زيادي داشت. خانواده
او كه هنوز داغدار غم سنگين پسرعمويش جهانگير فتحي و برادرش سياوش فتحي بودند، داغ
آنها را هزاران بار افزون كرد. اما اين دليل بر اين نبود كه از اعتقادات خود عدول كنند
بلكه خود عاملي شد بر اينكه خانواده ما با وجود اين سه شهيد بر اعتقادات خود مستحكم
تر باشيم. در اين راه پسرعمويش جمال فتحي نيز درجه والاي جانبازي را با رشادت خود مزين
نمود.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان
غربی