شهادت را تولدي دوباره مي دانست
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهید خلبان علی اكبر مردانی خامنه متولد 1332، در دوازده سالگی مادرش را از دست می دهد اما با کمک پدر و همت والایش تحصیلش را ادامه داده و وارد دانشکده افسری نیروی هوایی می شود و لباس خلبانی بر تن می کند. این غیور مرد آذربایجانی که ستوان یکم ارتش بود و کارشناسی علوم و فنون نظامی را در دانشگاه افسری تمام کرده بود، داوطلبانه در جبهه خدمت می کند و بالاخره بعد از ماموریتها و خدمات بسیاری که در راه اسلام کرد در چهارم اردیبهشت سال 1364 در شهر دزفول و در جريان بمباران هویزه به فیض و سعادت شهادت نايل آمد.
جام شيرين شهادت را علي مردانه زد
بهر
ديدار خدا بايد چنين پيمانه زد
پشت پا زد بر جهان و دامن جانان گرفت
راه
و رسم عاشقان و شيوه مردان گرفت
افسر خلبان علی اكبر مردانی خامنه، متولد
1332 در اروميه چشم به جهان می گشاید.
تنها دوازده سالش بود كه مادرش را از دست داد و از وجود
نعمت مادر محروم شد. علی اکبر نوجوان گرچه از محبت و توجهات مادر بي بهره مانده
بود، اما پدری توانمند و با محبت داشت که جای خالی مادرش را برایش پر می کرد، با
کمک پدر توانست مراحل مختلف تحصيلي را با موفقيت در مدارس ورهرام، 6 بهمن، فردوسي،
و فروغي طي كرده و پس از دريافت ديپلم وارد دانشكده افسري
نيروي هوايي گرديد و اين گونه بود كه لباس مقدس افسري
خلباني زيبنده پيكرش شد.
با خانواده
نجيبي وصلت نمود و صاحب يك پسر و دختر گرديد.
به گواهي همسرش براي او و دو فرزندش نه تنها شوهري مهربان
و پدري فداكار بود، بلكه يك دوست دلسوز و واقعي بود.
اراده اي استوار و ايمانی خلل ناپذير داشت. احساسات
مذهبي او از اوان كودكي شكوفا شده بود و مانند چراغي روشنگر راه زندگيش بود.
در محيط كار از جمله افسراني بود كه دل خوشي از رژيم
شاه نداشتند و پيش آمدن انقلاب را مغتنم مي شمردند و در فرصتهایی که پیش می آمد،
در راه امام و انقلاب قدم بر می داشتند.
به طوري كه با پيروزي انقلاب احساس مي كرد كه به حصول
آرزوها و آرمان هاي مقدس خود نزديك تر مي شود، لذا با قلبي سرشار از عشق به امام خميني(ره)
آماده ايثار و جانبازي شد و داوطلب خدمت در مناطق جنگي
گرديد و در سال 1360 نیز به پايگاه هوايي دزفول منتقل شد.
علی اكبر در برابر گروهكها و افراد ضدانقلاب موضعي قاطعانه
داشت و جنگ تحميلي عراق عليه ايران را بهانه اي براي دخالت بيگانگان و ابرقدرتها در
سرنوشت مسلمانان ايران مي دانست و صدام را آلت دست آمريكا مي پنداشت.
امام (ره) را رهبر مقتدر انقلاب اسلامي و موجد جمهوري
اسلامي ايران و ايران را پيشرو كشورهاي اسلامي در ايستادگي در مقابل آمريكا و شوروي
جهانخوار به حساب مي آورد؛ و خود را موظف مي دانست كه با تمام وجود در برابر تهاجم
نظامي وحشيانه صدام، از ميهن و دين خود دفاع كند.
اين افسر غيور نيروي هوايي از كار و مأموريت هاي پياپي
خود احساس خستگي نمي كرد و از ضرباتي كه با راكت و موشك به هواپيماهاي دشمن وارد مي
كرد، احساس غرور و شادي مي نمود. این غیور مرد آذربایجانی که ستوان یکم ارتش بود و کارشناسی
علوم و فنون نظامی را در دانشگاه افسری به نحو احسن به پایان رسانیده بود
تا اینگونه در اه اسلام و امامش به دفاع از وطنش برخیزد، و متجاوزان را از خاک
میهنش بیرون سازد. او شهادت را تولدي دوباره و نقطه آغاز عروج و قرب به خدا مي دانست
و وصول به چنين فيضي را از صميم دل طالب بود.
شهيد علی اكبر مردانی كه به راستي مردانه در برابر دشمن
متجاوز پاي فشرد و توانست چند هواپيماي دشمن را سرنگون كند، بالاخره بعد از
ماموریتها و خدمات بسیاری که در راه اسلام کرد در چهارم
اردیبهشت سال 1364 در شهر دزفول و در جريان بمباران هویزه به فیض و سعادت شهادت نايل شد و روح پرفتوحش به
سوي خدا شتافت.
روحش شاد و يادش گرامي باد
منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان
غربی