ابوالقاسم به خاطر عشق و علاقه اي كه به شهادت و جبهه و ديدار مشعوق داشت، سال تولد خود را تغيير داد، تا خود را از لحاظ سني بزرگ كند و بتواند راهی جبهه ها شود.

نوید شاهد ارومیه: شهيد ابوالقاسم حسيني به سال 1349 در خانواده اي مذهبي و روحاني در روستاي علي ملك از توابع نقده چشمان معصوم خود را به شكوه طبيعت باز كرد و پس از عمري هر چند كوتاه ولي سراسر شور و شوق و مجاهدت در حالي كه هنوز بيش از 16 بهار از زندگي اش نگذشته بود در مورخه بیست و چهارم دی ماه 65 در منطقه شلمچه، آنجا كه ديار عاشقان وصال يار بود، دل بي قرار خويش را به قرار بخش دلهاي دردمند سپرد و به آرامش ازلي و ابدي دست يافت.



 مصاحبه ای با عباسعلي حسيني و خانم حبيبه ترابي (والدين شهيد)

 

 1 - شهيد تا شش سالگي غير از شما (والدين) با چه افراد ديگري تماس نزديك داشت و به چه كساني بيش از ديگران علاقه داشت؟

ابوالقاسم برادرانش رابسیار دوست داشت و به آنان محبت می کرد اما به خواهرنش علاقه و توجه ویژه ای داشت و گونه ای دیگر به آنان ابراز علاقه می کرد بویژه خاهرش کوچکتر طیبه را به خاصی دوست داشت.

 

2 - در چه مدرسه يا مدارسي تحصيل كرد؟

ابوالقاسم در مدرسه خسروی، همان مهرگان سابق در س می خواند که در اوایل سال 65 وارد حوزه طلبگی می شود و در آنجا ادامه تحصیل می دهد.

 

3 - در همان دوران شهيد چه كارها يا بازي هايي را بيشتر انجام مي دادند؟

شهيد گرانقدر قبل از حضور در جبهه به دكورسازي و كشاورزي مي پرداخت.

 

 4 - آيا رفتارش با رفتار ديگر كودكان شما تفاوتي داشت؟

شهيد نسبت به فريضه امر به معروف و نهي از منكر، اعتقاد و علاقه خاصي داشت و داراي خلوص نيت و خلق و خوي پاكي بود و مي توان گفت كه اين شهيد كلا انسان متيني بود.

 

 5 - چنانچه در دوران راهنمايي و يا دبيرستان ترك تحصيل نموده و يا محل تحصيل خود را تغيير داده است، علت را بيان نمائيد:

شهيد در دوران راهنمائي به خاطر لبيك گوئي به فرامين الهي ترك تحصيل نمود و به جبهه ها اعزام شد. اين شهيد والامقام به خاطر عشق و علاقه اي كه به شهادت و جبهه و ديدار مشعوق داشت سال تولد خود را تغيير داد، تا خود را از لحاظ سني بزرگ كند. در حالي كه از لحاظ معنوي واقعاً والا بود، تاعازم جبهه شود و به آرزويش جامه عمل بپوشاند.

 

 6 - از چه زماني احساس كرديد كه رفتار و شخصيت او در حال تغيير و تحول است؟ چه رفتارهايي موجب ايجاد چنين نگرشي در شما گرديد؟

از زمانی که می خواست به حوزه برود رفتارهای عقیدتی اش دو چندان مستحکمتر شد و بعد از اینکه در سطح سوم کفایتین در حوزه درس می خواند و طلبه ای کم سن و سال بود اما داوطلبانه به جبهه رفت.

زمانیکه می خواست در جبهه ثبت نام کند به او گفتم كه شما سن ات نمي رسد و كم است، و با توجه به احساس عميقی که نسبت به جبهه و جنگ داشت، ترك تحصيل نمود و به حوزه علميه خوي رفت و در آنجا در لباس مقدس روحانيت مشغول شد و بعد همزمان با اعزام سپاه محمد با همان سپاه عازم شدند.

 

 7 - در دوران نوجواني (11 تا 18 سالگي) اوقات فراغت خود را بيشتر به چه كاري مي گذراند و اگر مطالعه مي كرد بيشتر چه نوع كتاب هائي را مطالعه مي كرد (مذهبي، علمي، هنري و ...)؟

شهيد به مطالعه كتابهاي اخلاقي، مذهبي و علمي بسيار شوق و علاقه نشان مي داد، خصوصاً به كتابهاي حضرت سيدالشهدا(ع) علاقه وافري داشت.

 

 8 - روابطش با خويشاوندان و همسايگان چطور بود؟ نظر آنها نسبت به شهيد چگونه بود؟ چه خاطره اي در اين خصوص به ياد داريد؟

شهيد داراي اخلاقي حسنه و مهربان بود و دلسوزي زيادي نسبت به بزرگان و فقير و فقرا داشت و احترام خاصي در مقابل سايرين داشت.

 

 9 - با چه كسي يا كساني دوست صميمي بود؟ آنها چه مشتركاتي با شهيد داشتند؟ (همكلاسي، هم محلي و ..) آنها كجا هستند و چكار مي كنند؟

با پسرعموهايش رفت و آمد داشت و به مساجد و منابر بسیار می رفت . همچنین برخی مواقع نیز به گردش می رفت و گاهی هم به مطالعه کتب مذهبي مي پرداخت.

 

10 - در چه دانشكده يا دانشگاه يا حوزه تحصيل مي كرد؟

 نام محل تحصيل: حوزه علميه خوي، ‌مدرسه نمازي ، که در ابتدای سال 65 در حوزه درس می خواند و در اواخر سال 65 در دی ماه به درجه رفیع شهات نائل آمد.

 

 11 - چه آرزوها و خواسته هائي داشت؟ بزرگترين آرزويش چه بود؟

شهيد آرزوئي جز تحصيل رضاي خدا و كسب علم و كسب فضيلت نداشت و رضاي خداوند بيش از هر چيز برايش مهم بود.

 

 12 - دوست داشت در آينده چكار بكند و يا چه شغلي داشته باشد؟

ابوالقاسم دوست داشت روحانی شود و در این مقام و لباس مقدس به مردم و کشورش خدمت کند . برای همین بود که در حوزه ثبت نام کرده بود، اما تصمیمی بزرگتر گرفت تا از سوی کربلای 5 به دیدار معشوقش شتاقت.

 13 - نظر شهيد در خصوص واژه هايي مانند شهادت، ولايت، امامت، جنگ و انقلاب چه بود؟

شهيد بسيار معتقد به ولايت فقيه بوده و در برابر جبهه، انگار لباس دامادي را به تن مي كرد و شيفته شهادت بود و ما هم افتخار مي كنيم كه خانواده ما را با شهيد شدنش هم ما را و هم خود را در مقابل خدا سربلند كرد و فرمايشات حضرت امام رادرك كرد.

 

 14 - چه صحبت ها و يا توصيه هايي به شما و ديگران مي كرد؟

شهيد بارها مي گفت كه اين درس را از آقا اباعبدا... الحسين(ع) گرفتم كه بايد در مقابل ظلم ايستاد و به اسلام عزت بخشيد. شهيد بارها مي گفت كه بنده به جبهه مي روم. ولي انشاءا... بايد به تحصيل بپردازم و ايشان مشتاق جبهه و جنگ بودند و خداوند خواست به فيض شهادت نايل آيد.

 

 15 - نحوه شهادت شهيد چگونه بود؟ پيش از شهادت چه گفت و چكار كرد؟

قبل از شهادت با آقاي ميراصغر اسماعيل همرزم بود ‌و اكثرشان شهيد شدند، شهيد گوارلي، بيرامي و غيره كه در اثر تركش خمپاره و هواپيماهاي دشمن به فيض شهادت رسيده اند.

با اینکه تنها 16 سال داشت اما سراسر شور و شوق و مجاهدت در وجودش موج می زد، تا اینکه در مورخه بیست و چهارم دی ماه 65 در منطقه شلمچه، در کربلای 5  به دیدار معشوق خود شتافت.

 

 16 - به طور كلي كدام يك از خصوصيات شخصيتي شهيد را بيش از خصوصيات ديگرش دوست داشتيد؟

شهيد بسیار شجاع بود و هیچ رعب و وحشتی در دلش نبود و مي گفت كه از پشت خاكريز به طرف دشمن تیرمي اندازيم و مي گفت چون در برابر دشمن هستيم، بايد آن قدر در برابر اينها بايستيم تا نگذاريم خواب راحتی را بچشند.

 

 

منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

 

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده