هدفم ،هدف حسين بن على (ع) است؛ مكتبم ، مكتب اسلام است ....
شهيد گرانقدر بايرام جعفري متولد سال 37 ،پاسداری مومن و معتقد که به آرزویش میرسد و همچون مولایش علی ، با زبان روزه شهید می شود.
بسم ا... الرحمن الرحيم
«و العصر إن الانسان لفى خسر الا الذين آمنوا و عملوا الصالحا ت و تواصوا بالحق وتواصوا بالصبر»
بارالها ما را از توصيه كنندگان به حق و توصيه كنندگان به صبر قرار بده. بارالها ما را مردنى عطا كن كه در آن خوارى و ذلت نباشد. بارالها ما را زندگى على وار، مرگى على گونه و برخاستن على مانند عنايت فرما.
22 بهمن پرافتخارترين روز ما، يعنى شكستن زنجيرهاى استعمار و استثمار و استبداد و قطع كردن دست ابرقدرت ها و نااميد ساختن سرمايه داران و قدرت طلبان و انحصارطلبان و فرصت طلبان است.
اينجانب بايرام جعفرى فرزند محمد متولد 1337 داراى تحصيلات ششم متوسطه در تاريخ سی ام شهریور سال 59 پس از شناخت و تحقيقات كامل از خط مشى سپاه پاسداران که 90% كار سپاه پاسداران ، ايديولوژي اسلامى اصيل انقلابى و سياسى بودن آن است و تنها 10% کارش نظامى و مسلحانه بودن است و همچنین زير نظر ولايت فقيه بودن و هميشه در خط قرآن بودنش برایم بسیار خوشایند بود ، بدین دلیل به سپاه آمدم و مشغول خدمت شدم.
من عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامى اروميه هستم، كه اگر به درجه شهادت نايل شوم خواست خودم بوده و تنها آرزوى من در حلول زندگانى مانند هر مسلمان معتقد به اسلام ناب محمدى و تشيع علوى شهادت است و اين راه را خودم انتخاب كرده ام.
مي دانم راه، راه سعادت است و راه، راه انسانيت است و وظيفه هر مسلمان مؤمن به انقلاب اسلامى به رهبرى امام امت خمينى بت شكن ما می باشد.
و ما تحسبن الذين قتلوا فى سبيل ا... امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
(هرگز گمان نكنيد كساني كه در راه خدا كشته شوند مردگانند، بلكه آنان همواره زنده هستند و در نزد خدا روزى دار).
اگر وظيفه ما مسلمانان مؤمن به انقلاب، پاسدارى و حفاظت از انقلاب و حفاظت از خون 70 هزار شهيد و 100 هزار معلول باشد؛
هدفم ،هدف حسين بن على (ع) است،
مكتبم ، مكتب اسلام است؛
راهم راه محمدى است؛
روشم، روش على گونه است
و اينك من پاسدار این مرز و بوم، به قدر توانايى خود فرياد برمى زنم، مى خروشم و نوا مي كنم و همچون غرش ابرهاى سهمگين اعلام مي دارم؛ اى چپ و چپ نما و اى راست افراطى و اى فرصت طلب و اى انحصار طلب و اي سازشكار، اى ليبراليسم: ملت مسلمان انقلابى ايران قيوم نمي خواهد. خودشان رشيد و قهرمان هستند و من با كمال افتخار مى گويم خودم شهادت را پذيرفته ام و اميدوارم كه با ريختن خون ما جوانان جان بر كف، اسلام محمدى و اسلام اصيل انقلابى ؛ نجات دادن مستضعفين جهان از چنگ ابرقدرت ها و انقلاب اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى تداوم بخشد.
من پاسدار این مرز و بوم، هرآن انتظار روزى هستم كه گلوله اى از تفنگ دشمنان اسلام خارج شده و بر سينه سپر كرده ام، قرار گيرد ؛ چرا که آرزويم اين است كه مرگم نيز بتواند سازندگى داشته باشد، اگر لياقت شهيد شدن را داشته باشم.
سخنى با تو اى مادر عزيزم: از تو مي خواهم پس از شهادت من، به هيچ وجه ناراحت نباشيد و حتى يك
قطره اشك هم نريزيد . با ريختن اشكتان واز ناراحتى شما ضدانقلاب و دشمنان اسلام خوشحال
خواهيد شد، ولى من مى دانم اشك نخواهيد ريخت. چون روزى كه مى خواستم به سپاه پاسداران و
يا به مأموريت بروم گفتيد برو به اميد خدا.
شما اى مادر با اين كلمه زيبا و آن لبخند خوشحال كننده ورقه سرخ شهادت مرا امضا كرديد و چشم دشمنان اسلام را كور و اميدشان را قطع كرديد.
سخنى كوتاه با برادران عزيزم محمود، على، باقر، حسين؛ اى ادامه دهندگان راه شهدا و اي ياري دهندگان مظلومين و اي فريادرس مستضعفين ، برخيزيد و برگيريد سلاح بر زمين افتاده ما شهداء را و همراه با سلاح ايمان خود ، از یاران واقعی و قاطع امام خمينى باشید و دست ابرقدرت ها را از ممالك اسلامى و مستضعف كوتاه كنيد و اي برادران از شما مى خواهم به هيچ وجه ناراحت نباشيد.
از ناراحتى شما ضدانقلابيون و دشمنان اسلام خوشحال مي شوند و اى برادران از شما مي خواهم كه از مادرمان خوب نگهدارى كنيد. كارى خدا نخواسته نكنيد كه باعث ناراحتى او شود. اگر او ناراحت شود من ناراحت مى باشم.
و در آخر از شما برادران مى خواهم جنازه مرا در باغ رضوان اروميه در كنار شهدا دفن كنيد و من دوست ندارم كه كسى برايم بگريد و دوست دارم كه برايم زياد مجلس ترحيم بگيريد و انتظارم از شما اين است كه فقط پيام شهيد را در مجلس ترحيم به ملت مسلمان برسانيد. ديگر عرضى ندارم و از دوستان و آشنايان و خويشاوندان مي خواهم كه مرا حلال كنند.
والسلام عليكم و رحمه ا... و بركاته
1359/7/15
بايرام جعفرى انزاب
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی