زندگینامه شهید خضر عزیزی؛ شهادت چهاردهم آذر ماه
خضر عزیزی متولد ستال 1324 و بذر ایمان آنقدر در وجودش بارور شده بود که تاب نیاورد و به شهر جهت شرکت در تظاهرات رفت ، تا اینکه چهاردهم آذرماه سال 57 به آرزویش رسید.
در سال1324 در روستاي «بيوران» در خانواده اي متدين و مستضعف، كودكي چشم به جهان گشود كه نام او را خضر عزيزي نهادند.
والدين مؤمن و غيور به تربيت و پرورش فرزند خویش همت گماشتند و بذر ايمان و شجاعت در دل پاکش پاشيدند و در جهت تكميل نمودن شخصيتی با ایمان و خداپسند او را روانة مدرسه كردند.
خضر در 28 سالگي ازدواج نمود كه حاصل اين پيوند يك پسر و يك دختر بود. بذري را كه والدين از همان اوايل كودكي در دل خضر پاشيده بودند با گذشت سالها، بيشتر و بيشتر بارور شده، رشد مي كرد و ريشه اش در اعماق جانش فرو مي رفت.
هر گاه بذري را پاشیده شود و آفات و علف هاي هرز را از آن دور نمايند ، روزي به بار مي نشينند و همه از ثمره و ميوة آن بهره مند مي شوند.
ايمان و شجاعت در وجود شهيد عزيزي همانند خون در رگ هايش بود. او هميشه منتظر فرصتي بود تا هر چه را از بغض و كينه نسبت به رژيم منحوس پهلوي در دل داشت بيرون بريزد و به طوفاني تبديل كند كه پايه هاي ظلم و استبداد را فرو ريزد.
آتشفشان ايمان عزيزي در سال 57 شروع به فوران نمود و با آنكه در روستا سكونت داشت براي اداي دين خود به خداوند كه مبارزه با ظلم و جور و استبداد بود، به شهر آمد تا در تظاهرات شركت كند كه خزاني بود براي عمر نامبارك رژيم پهلوي.
خضر به شهر آمد و به درياي خروشان و مردمي سردشت پيوست. هر فريادي كه از قلبشان برمي خاست ستوني را از كاخ ستمكاران فرو مي ريخت.
شهيد عزيزي قصد بازگشت نداشت و آمده بود تا آرزوهاي پوشالي و نامردي جيره خواران استكبار را در خاك دفن نمايد و خود نيز با روحي آرام و دلي مطمئن به ديار ابدي بشتابد که چنين نیزشد.
در مورخه چهاردهم آذر ماه سال 1357 با ندای دشمن شکن ا... اکبر، خمینی رهبر و مرگ بر شاه و درود بر خمینی، در نزدیک سینمای سردشت، در حالی که سنگ در دست داشت به تانکهای نیروی نظامی مزدوران شاه حمله ور گردید. در نتیجه نوکران شاه بی رحمانه او را به رگبار مسلسل بستند و شهید، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
منبع: مرکز اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی