زندگی و وصیت نامه شهید داراب محمدي/شهادت هفتم آبان ماه

بسم الله الرحمن الرحیم
 

شهيد داراب محمدي در تاريخ 9/5/1353 در روستاي عليشاهي جاويد از توابع شهرستان ممسني در خانواده اي مذهبي و متدين چشم به جهان گشود . پدرش پيرمردي سالخورده بود که از راه کشاورزي امرار و معاش مي کرد .
 شهيد محمدي تحصيلات ابتدايي را در زادگاهش روستاي عليشاهي با کسب رتبه عالي به پايان رساند و دوران راهنمايي را در روستاي مجاورشان يعني جويجان به اتمام رساند و در تاريخ 1/8/1372 به استخدام نظام مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران در آمد تا مثل ديگر همرزمانش با خدمت صادقانه به نظام و کشورش دين خود را ادا کرده باشد .
وي در تمام طول عمر خود فردي با وقار منظم و داراي کرامت نفس و منش بزرگي بود و با همکارانش در کمال ادب و احترام رفتار مي کرد و نهايت احترام و مراتب سپاس را نسبت به پدر و مادرش انجام مي داد . با همسايگان به خوبي رفتار مي نمود و هرگز راضي نبود که انساني از او برنجد . شهيد محمدي در تاريخ 5/3/1381 با دختري از اقوام و خويشاوندان خود که خانواده اي متقي و پرهيزکار داشتند ازدواج نمود و ثمره اين ازدواج دختري بود ولي قسمت پروردگار بر اين شد که نتوانست چهره منور پدرش را هرگز ملاقات کند .

سرانجام در هفتم آبان ماه سال 82  در جبهه جنوب و در منطقه عملياتي شلمچه در حين پاکسازي ميدان مين دعوت حق را لبيک گفت و به درجه رفيع شهادت نائل آمد . و پيکر پاکش در زادگاهش در کنار دو همسنگر ديگرش براي هميشه آرام گرفت .

بسم الله الرحمن الرحيم


با نام و ياد پروردگاري که انسان را اشرف مخلوقات گردانيد و به وي کرامت و عزت بخشيد تا به والاترين درجات قرب الهي برسد .

درود بر پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي (ص) که مکتب اسلام را به ما هديه فرمود تا از بت پرستي و شرک و جهالت به توحيد و هدايت برسيم و درود بر ائمه (س) که هر يک با مبارزه با شرک و طاغوت و حکام ظالم زمان خود شربت شهادت نوشيدند و شهد گواراي شهادت را به امت و پيروان خود ارزاني بخشيدند.

اينجانب داراب محمدي فرزند سالم محمدي با تصديق به وحدانيت و يگانگي خداوند متعال و تصديق رسالت پيامبر اکرم (ص) و امامت دوازده امام بعد از او اين چند کلمه را به عنوان وصيت نامه خودم تقديم مي نمايم .
من راهي را که انتخاب کرده ام آگاهانه و براي خدمت به اسلام و ميهن عزيزم ايران مي باشد . و مي دانم که اگر تقدير الهي باشد هر آن امکان دارد مرگ به سراغم بيايد زيرا مرگ حق است و عاقبت همه انسانها مي باشد همانطور که شهيدان در زمان جنگ با بذل جان خود در جبهه هاي نبرد از آب و خاک و ناموس مملکت و اسلام دفاع کردند اينک وظيفه ما است که بعنوان ارتش اسلام و رهروان شهدا  جبهه ها و خاک کشورمان را از ميدانهاي مين و مواد منفجره پاکسازي نماييم و اين را خدمت کوچکي در راه خدا مي دانم . اگر در اين راه کشته شدم از تمام اقوام و آشنايان حلالي مي طلبم و به پدر و مادر پير خود سلام مي رسانم و از اينکه براي من زحمت زيادي کشيدند از آنها معذرت مي خواهم و اميدوارم حق خود را بر گردن من حلال نمايند و از همه بخصوص مادرم مي خواهم که در مرگ من صبور باشند و بدانند که هر کس سرنوشتي دارد که به آن مي رسد .

والسلام عليکم و رحمه اله و برکاته