شهید «حجت الله شیری ترکمانی» در وصیت نامه اش خطاب به پدرش نوشت: وقتی می دیدم دوستان و برادرانم پشت سر هم زخمی و شهید می شوند در آن لحظات چگونه می توانستم بایستم!!
پدرم نمی توانم بی تفاوت باشم

به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران، شهید «حجت الله شیری ترکمانی»، یادگار «قربانعلی» و «کشور» بیست و ششم آبان ماه 1346 در محله صفاییه از توابع شهرستان ری به دنیا آمد. ایشان دانش آموز سوم راهنمایی بود که به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در بیست و نهم تیر ماه 1361 با سمت تک تیرانداز در پاسگاه زید عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکرش مدت ها در منطقه بر جا ماند و سال 1374 پس از تفحص، در بهشت زهرای شهرستان تهران به خاک سپرده شد.

متن وصیت نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

اول با سلام درود بی کران ما رزمندگان به آن پیر جماران آن قلب تپنده امت خمینی بت شکن و امت شهید پرور و همیشه خروشان و امید مستضعفان جهان و تمامی کسانی که هر لحظه عمرشان در جنبش و خدمت به اسلام است.

به خدمت پدر و مادر عزیز و مهربانم سلام بعد از تقدیم عرض سلام امیدوارم حالتان خوب باشد می دانم که شما همیشه به دعاگوی امام و رزمندگان اسلام هستید پدر عزیز تو بسیار برای من زحمت کشیدی تا من را به این سن و سال رساندی ولی وقتی می دیدم دوستان و برادرانم پشت سر هم زخمی و شهید می شوند در آن لحظات چگونه می توانستم بایستم!!... و هیچ اقدامی نکنم و آخر آمدم به جبهه حالا منتظر آن هستم که خدا کی از گناه من گناهکار می گذرد و سعادت را نصیب من می کند تا به شهادت که واقعاً یک سعادت والا است قسمت کند.

چون همانطور که امام عزیز می گوید ملتی که شهادت را برای خود سعادت بداند هیچ وقت شکست برایشان مفهوم ندارد پس از این صحبت امام می فهمیم که این ملت مستضعف اسلام ایران چقدر خوشبخت است که همچین سعادتی قسمت شده است پس باید قدر این سعادت را بدانیم و نگذاریم این از خدا بی خبرهای بی وجدان به انقلاب آسیبی برساند.

خوب پدرم در وصیتم از شما می خواهم چند چیز را انجام بدهید: 1- مرا در بهشت زهرا دفن کنید 2- در تشیع جنازه ام مردمان با ایمان و با تقوی کامل شرکت کنند و پولهای که دارم را هر طوری که صلاح دیدی خرج کنید و بعد لباسهایم را آنان که مورد استفاده در خانه است استفاده کنید وگرنه به مسجد بدهید تا به جنگ زدگان بدهند.

پدرم از تو می خواهم این کارها را حتماً بکنی و بعد به مادر عزیزم که شبها و روزها بسیاری گریه نکنند همان طور که مادر رضا مرادی گریه نکرد تو هم همانطور باش و هیچ قصه نخور که پسرت از این دنیا رفت این را هم باید بدانی که من در آن دنیا خیلی خوشبخت هستم.

برادران عزیزم بهروز، فیروز و منصور از شما می خواهم که در هر چه بیشتر پیشرفت کردن اسلام شرکت داشته باشند و موفق بودن شما را از خدای بزرگ می خواهم.

خواهران عزیزم می گویم که همچو زینب وار باشید و حجاب و اخلاق خود را با انقلاب تطبیق دهند مخصوصاً خواهر بزرگم که بچه دار هم هست و بچه هایش را باید طوری تربیت کند تا در آینده به اشکالی بد نخورد. خوب تا اینجا هم که نوشتم سرتان را درد آوردم خوب امیدوارم که همه همسایه ها و فامیله ها مرا حلال کرده باشند خوب در اینجا وصیت نامه را به پایان می رسانم به امید هر چه پیشرفته شدن اسلام در دنیا.

والسلام علیکم و رحمه الله برکاته/ بیست و سوم تیر ماه 1361/ حجت شیری

منبع: مرکز اسناد اداره کل بنیاد شهید شهرستان های استان تهران
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده