فيض الله نوجوان دلاورى كه در حالى كه تنها چهارده سال از سن اش سپرى شده بود، شهادت را همچون رويايى در سر خود مى پروراند و در تحقق آن بى قرار بود. داستان اين زندگى اين شهيد نوجوان را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
شهادت رويايى بود در سر نوجوان مازندرانى
به گزارش نويد شاهد مازندران، شهيد فيض الله تقوى اول شهريور ماه سال 1346، در روستاى طبقده از توابع شهرستان مياندورود به دنيا آمد. پدرش تقى نام داشت و بعلت عدم تمكن مالى در محروميت به سر مى برد و جهت سهولت در امرار و معاش و بر آوردن حداقل نيازهاى افراد تحت تكفل علاوه بر كشت و زرع در زمين محدود خود در زمين هاى كشاورزى ديگران نيز كار مى كرد.

دوران تحصيل
فيض الله تحصيلات ابتدايى را در همان روستاى زادگاهش به اتمام رساند و به خاطر آن كه به علت وضعيت مالى ناچار بود كه پدرش را در تهيه نيازهاى اوليه زندگى همراهى نمايد، از تحصيل باز ماند و از همان دوران نوجوانى، دوشادوش پدر و مادرش در مزارع كشاورزى كار مى كرد.

با وجود عرق ريزان هاى روز مره، شهيد تقوى به علت عشق و ارادت اش به انقلاب اسلامى و رهبر كبير انقلاب، حضرت امام خمينى از كارهاى فرهنگى و نظامى غافل نمى ماند و علاوه بر اين كه ايام فراغت را در انجمن اسلامى مى گذراند، شب ها از خواب و استراحت خويش صرفه نظر مى نمود و در كلاس هاى احكام و آموزش قرآن و عقيدتى سياسى و همين طور شركت در دوره هاى آموزشى نظامى نيز بهره مى برد.

آن قدر به فراگيرى آموزش هاى نظامى اهميت مى داد كه در يكى از دوره هاى برگزار شده با توجه به اينكه به سختى آسيب ديد، از برگشتن به خانه سر باز زد تا آن كه با پيگيرى و با اصرار پدر جهت مداوا و اعزام به بيمارستان موقتا دوره را رها كرد اما پس از بهبود سريعا خود را براى تكميل دوره به محل برگزارى دوره رساند.

با آن كه از ادامه تحصيل بازماند اما در هنگام برپايى كلاس هاى آموزشى چنان تيز هوشانه ظاهر مى شد و از خود ابتكاراتى خلق مى كرد كه مربيان را به تحسين وا مى داشت.

حضور در جبهه
از آنجا كه تنها پشتيبان و كمك كار پدرش محسوب مى گشت، پيگيرى هاى مجدانه اش براى اعزام به مناطق جنگى به جايى نمى رسيد و به اين بهانه او را به منطقه اعزام نمى كردند و اين محدوديت ها روح حساس و ظريف اش را آزرده مى نمود.

با پيگيرى هاى مستمر سرانجام اين توفيق را يافت كه از طريق ستاد پشتيبانى جنگ شهرستان سارى به همراه ديگر رزم آوران به رزمندگان ستاد كربلا ملحق شود و بعد از مدتى كوتاه به آرزوى ديرينه اش رسيد و به خطوط مقدم جزيره مجنون ماموريت اعزام گرديد.

برادران رزمنده اى كه هم رزمى با اين شهيد راست قامت را تجربه كرده اند همگى از عزم و اراده و مسئوليت پذيرى و شجاعت اش خاطره ها در خاطر دارند.

سرانجام اين نوجوان دلاور در حالى كه تنها چهارده سال از سن اش سپرى شده بود در تاريخ بيست و سوم مهر ماه سال 1360، در جزيره مجنون به روياهايى كه در سر مى پروراند و در تحقق آن بى قرار بود جامع عمل پوشاند و شهد شيرين شهادت را نوشيد و به هم رزمان شهيدش ملحق شد.

منبع: كتاب شگفتى شكوفه ها (على اكبر خاورى نژاد) صفحه 30/

انتهاى پيام/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده