خرداد، ماه دلدادگی شهید جواد تیموری
سه‌شنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ ساعت ۰۹:۳۲
جواد حین بازرسی مردمی بود که وارد مجلس می‌شود، تروریست‌ها وارد می‌شوند و از پشت به مردم تیراندازی می‌کنند. همان لحظه کسی را که بازرسی می‌شده و بعد هم برادر من و خیلی از دوستانش را با تیر زدند. برادر من، چون بر اثر جراحت به زمین افتاد، بالای سرش رفتند و تیر خلاصی هم به سرش شلیک کردند.
شهیدی که در سالروز عقدش آسمانی شد
نویدشاهد: خرداد دو سال پیش بود که تروریست‌های تکفیری به مجلس شورای اسلامی حمله کردند و تعدادی انسان بی‌گناه را به شهادت رساندند. شهید جواد تیموری از جوان‌ترین‌ شهدای این حادثه تلخ بود که درست در چهارمین سالروز عقدش به شهادت رسید. شهید تیموری جزو پرسنل تأمین امنیت مجلس بود و عاشقانه خدمت به مردم را دوست داشت. او که زمانی آرزوی مدافع حرم شدن را داشت در تهران به آرزویش رسید و آسمانی شد.

شهید تیموری متولد ۱۳۷۰ بود و هنگام شهادت در سال ۱۳۹۶، ۲۶ سال بیشتر نداشت. در اوج جوانی قرار داشت ولی افکار و رفتارش بسیار بزرگ‌تر از سن و سالش بود. مثل یک مرد بزرگ آمادگی پیکار با سخت‌ترین موقعیت‌ها را داشت. برادرش رضا در جریان عملیات مرصاد به دست منافقین به شهادت رسیده بود و حالا خودش می‌خواست به تأسی از برادر کاری بزرگ کند. او سال ۹۰ وارد سپاه انصار شد و همراه دیگر نیرو‌ها مسئولیت تأمین امنیت مجلس شورای اسلامی را برعهده گرفت.

تعهد و مسئولیت‌پذیری‌اش در کار زبانزد همکاران و دوستانش بود و اگر همین مسئولیت‌پذیری نبود در روز حمله تروریست‌های کوردل به مجلس شورای اسلامی می‌توانست از موقعیت محل خدمتش فرار کند ولی او جانانه مقابل تروریست‌ها ایستاد و در همین راه هم شهید شد. خودش برای خانواده تعریف کرده بود که روزی یک نفر آمده بود جلوی در مجلس، خیلی به مسئولان اعتراض داشت. آمده بود جلو و داد و بیداد می‌کرد. من جلو رفته بودم تا آرامش کنم، مرا می‌زد. می‌گفتم عیبی ندارد به من هرچه می‌خواهی بگو ولی نمی‌توانی داخل بروی.
دوست داشت به سوریه برود و در کنار دیگر رزمندگان مدافع حرم مقابل دشمنان بایستد، اما قرار بود تقدیر برای او طور دیگری رقم بخورد. کسانی که از اعماق وجود و با نیتی خالص خواهان چیزی باشند به آن خواهند رسید. زمان و مکانش مهم نیست و وقتش که برسد خودش اتفاق خواهد افتاد. جواد نیز همواره از ته دل شهادت را از خدا می‌خواست و شهادت برای او در سوریه اتفاق نیفتاد و کیلومتر‌ها آن‌سوتر در قلب تهران به آرزویش رسید.

در ۱۷ خرداد ۱۳۹۲ عقد کرد و چهار سال بعد از عقد به درجه رفیع شهادت نائل آمد. همسر شهید از حالات و روحیات شوهرش احتمال پرکشیدنش را می‌داد. وقتی درباره آینده صحبت می‌کردند جواد می‌گفت: «حالا اگر من شهید شدم و نبودم چه؟...» انگار می‌دانست ممکن است دیگر نباشد. خیلی دوست داشت به سوریه برود و از حرم اهل بیت (ع) در آنجا دفاع کند، اما من آن موقع خیلی موافق رفتنش نبودم ولی، چون شهادتش، شهادت حقی بود و به این راه دعوت شده بود، بالاخره به آن چیزی که می‌خواست در همین‌جا رسید.

برادر شهید روز شهادت جواد را اینگونه توضیح می‌دهد: آنطور که دوستانش گفتند جواد حین بازرسی مردمی بود که وارد مجلس می‌شود که تروریست‌ها وارد می‌شوند و از پشت به مردم تیراندازی می‌کنند. آن‌ها رسمشان ناجوانمردانگی است. این افراد از زمان یزید هم این‌گونه بودند. این تروریست‌های تکفیری از همان دار و دسته یزیدند. آن‌ها از پشت به جمعیت تیراندازی می‌کردند. همان لحظه کسی را که بازرسی می‌شده و بعد هم برادر من و خیلی از دوستانش را با تیر زدند. برادر من، چون بر اثر جراحت به زمین افتاد، بالای سرش رفتند و تیر خلاصی هم به سرش شلیک کردند. برادرم محمدرضا سال‌ها قبل شهید شد و کنار مزارش یک قبر خالی بود. ما حکایت این قبر خالی را نمی‌دانستیم تا اینکه نوبت به جوادمان رسید. پسر بزرگ خانواده در تمام این سال‌ها داشت برای برادر کوچک‌تر از خودش برادری می‌کرد.

جواد ۲۹ سال پس از شهادت برادرش نزد او شتافت و شهادت‌شان هم تا حدودی شبیه به هم بود. شهید رضا تیموری در جریان عملیات مرصاد گلوله آرپی‌جی مستقیم به سرش خورده و باعث شهادتش شده بود. جواد هم تیر به صورتش خورده و با زبان روزه شهید شده بود.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده