زندگینامه
صیاد بیش از رسیدن به سن تکلیف خود را به خواندن نماز اول وقت مقید کرد. چنانکه که کار را رها می‌کرد و فریضه اول وقت را به جا می‌آورد...
نوید شاهد کردستان:

شهید والا مقام صیاد احمدی در تاریخ پانزدهم شهریور ماه سال یکهزار و سیصد و چهل و دو در روستای آغبلاغ چطاق از توابع شهرستان بیجار در خانواده‌ای متدین چشم به جهان فانی گشود. پدرش فضل الله و مادرش سلیمه نام داشت. پدر و مادر او کشاورز و دامدار بودند و نهایت تلاش خود را برای آوردن آرامش به کانون خانواده به کار می‌بستند. دوران خردسالی مانند رویایی زود گذشت و شوق او برای رفتن به سر کلاس درس ، او را به دوران تحصیل رساند. پنج سال دورۀ ابتدایی با تمام فراز و نشیب ها گذشت اما فقدان یک مدرسۀ راهنمایی در روستا، صیاد را به راحتی مجبور کرد تا از ادامۀ تحصیل محروم بماند. اوضاع اقتصادی خانواده هم به نحوی نبود که او را راهی شهر کند. این شرایط برای بیشتر بچه های روستا مانند یک قانون نانوشته عمل می کرد و پس از پنج سال تحصیل آنها را به سر، زمینهای کشاورزی می‌کشاند.

صیاد بیش از رسیدن به سن تکلیف خود را به خواندن نماز اول وقت مقید کرد. چنانکه که کار را رها می‌کرد و فریضه اول وقت را به جا می‌آورد. رفتار او در محیط خانواده بسیار گرم و بزرگتر از سن خودش بود. اما همواره آرزوی رفتن به مدرسۀ راهنمایی حسرتی را در چهره‌اش نمایان می‌کرد.
سال یکهزار و سیصد و پنجاه و هفت زمانی که او یک نوجوان پانزده ساله متبحر در کار کشاورزی بود پیام انقلاب امام خمینی(ره) به تمام عدالت طلبان در دور و نزدیک رسید و جایی نبود که صحبت از تزلزل پایه های ظلم و ستم نشود. صیاد با تمام وجود مأمنی برای بغضهای فرو خورده اش پیدا کرده بود. برای همین تا جایی که می توانست در تظاهرات ضد رژیم شاهنشاهی شرکت می کرد و تا پیروزی انقلاب یک مبلغ تمام عیار در روستا به شمار می‌رفت.
مدتی بعد از جنگ عراق علیه ایران به خدمت سربارزی فراخوانده شد. او با دستان زحمتکش از سر زمین به جبهه رفت و بعد از مدتی مجاهدت در تاریخ بیست و ششم فروردین ماه سال یک هزار و سیصد و شصت و سه در منطقۀ فکه بر اثراصابت ترکش به سینه به مقام رفیع شهادت نائل آمد.ور در زادگاهش روستای آغبلاغ چطاق به خاک سپرده شد.
برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۱
talie
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۳۳ - ۱۳۹۹/۰۷/۱۶
2
1
سلام . واقعا ممنون . اولین سرچ که داخل گوگل زدم و اسم دایی قشنگم اومد ... با این حال که داییمو ندیدم اصلا ،ولی مادرم همیشه از بچگیم از متفاوت بودن داییم میگفت و هنوزم مادرم هرلحظه که یادش می افته از عمق وجودش میسوزه
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده