یادواره شهدای عملیات بدر و خیبر در حسینیه عاشقان اعظم ثارالله ارومیه برگزار می شود.
 
به گزارش نوید شاهد آذربایجان غربی ؛ یادواره شهدای بدر و خیبر و شهدای شمالغرب کشور مصادف با ۲۲ اسفند روز شهدا  با حضور مردم ولایتمدار و شهیدپرور برگزار می شود.

یادواره شهدای عملیات بدر و خیبر با سخنرانی امیر دریابان علی شمخانی و مداحی اهل بیت (ع) و رزمنده دوران دفاع مقدس حاج حاج صادق آهنگران  بر گزار می شود.

در این مراسم یاد و خاطره شهیدان (سردار رشید اسلام شهید مهدی باکری و سردار رشید اسلام شهید حمید باکری ) گرامی داشته خواهد شد.

عملیات بدر
عملیات بدر در ساعت 23 روز 19 اسفند ماه سال 63 با رمز یا فاطمه الزهرا(س) شروع شد. رمز موفقیت عملیات هم در ضربتی بودن و سرعت آن بود، اما از همان ابتدا، مشکلات، یکی پس از دیگری رخ نشان داد. در بعضی محورها خط به راحتی شکسته شد و حتی برخی رزمندگان از دجله هم عبور کردند اما در بعضی دیگر، رزمندگان با مقاومت سرسختانه عراقی‌ها روبرو شدند. بعضی جاها هم کمبود قایق و امکانات، باعث تاخیر در رسیدن نیروها شد.

دجله هم از آن چیزی که فرماندهان تصور کرده بودند، عریض‌تر و پرآب‌تر بود.

شب اول، نیروهای پراکنده در هور درگیر شدند و هواپیماهای عراقی از آن‌ها پذیرایی کردند. عراق هنوز مطمئن نبود که عملیات فقط در محور هور است و گمان می‌کرد مانند خیبر، در محور جنوب هم با ایرانی‌ها روبرو خواهد شد. بعد از گذشت زمان و اطمینان عراقی‌ها از تک محور بودن عملیات، آن‌ها همه توانشان را به هور آوردند تا در مقابل رزمندگان ایرانی مقاومت کنند.

عراقی‌ها عقبه رزمندگان ایرانی را با بمب‌های شیمیایی می‌زدند و در مقابل نیروهای عمل کننده هم به شدت ایستادگی می‌کردند. ایرانی‌ها در شرایط سختی گرفته بودند که حتی عقب‌نشینی هم برایشان سخت بود. هر طرف که می‌دیدی آب بود و هور. برخی فرماندهان در معرکه زخمی ‌شدند اما آنقدر ماندند و جنگیدند تا شهید شدند. چند فرمانده لشکر و قرارگاه هم در وسط معرکه حضور داشتند.

*شهادت مهدی باکری

مهدی باکری، فرمانده لشکر 31 عاشورا (آذربایجان) و نیروهایش که از دجله هم گذشته بودند، در محدوده‌ای به نام کیسه‌ای محاصره شدند. از قرارگاه به نیروهای باکری دستور دادند اگر شده دست و پای او را ببندند و به عقب منتقلش کنند اما او قبول نکرد و همانجا ماند. یک نفر در این میان، آنقدر التماسش کرد که حاضر شد سوار قایق شود اما هنوز راه نیفتاده بود که از آن پیاده شد. حال عجیبی داشت. وسایل جیبش را خالی کرد و یک تفنگ برداشت و شروع کرد به تیراندازی و جنگیدن تا اینکه یک تیر به پیشانی‌اش خورد. پیکر او را به قایق آوردند تا زیر آتش سنگین متلاشی نشود اما قایق، با گلوله آر پی جی یک عراق، آتش گرفت و مهدی باکری هم درون آن سوخت و به دجله پیوست.



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده