«شهيد احمد ابراهيمي» به عضویت بسيج سپاه پاسداران درآمد و سربازی فداكار و شجاع بود، تا آخرين لحظات زندگي از مملكت اسلامي منطقه خود دفاع مي كرد و در این راه به شهادت رسید.


نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد احمد ابراهيمي» یکم فروردین 1342 دريك خانواده متدین در شهرستان مهاباد چشم به جهان هستي گشود و با توجه به فقر مالي نتوانست به مركز علم و دانش مدرسه راه يابد. بلكه با پيروزي انقلاب از راه كارگري در امرار معاش خانواده به والدين خود كمك مي كرد و بعداً چون فشار اقتصادي و مالي در دوران رژيم ستمشاهي را چشيده بود، بعد از انقلاب حامي انقلاب باشد.

    وی، خلق نیکویی داشت و همواره دوستان و نزدیکان را به انجام فرایض و واجبات دینی و اسلامی سفارش می کرد، انسانی صبور و سختی آزموده بود و در حق دیگران به ویژه آشنایان و نزدیکان مهر می ورزید و آنان را با لحنی آرام و ملایم خطاب می کر، به دلیل اینکه در زندگی سختی های زیادی کشیده بود، همین سخت کوشی در روحیه وی،تاثیربسیاری نهاده بود و اعتقاد داشت که خداوند به اندازه ی ظرفیت هرکسی به او تحمل می بخشد. به همین خاطر نه لب به شکوه گشود و نه از سختی های زندگی گله کرد. براین باور بود که در سختی های زندگی می توان دنبال آن معرفت گشت. همان معرفتی که مردم مسلمان ایران در کشاکش با سختی ازجمله مبارزه با ظلم و ستم شاهنشاهی با سربلندی بیرون آورد .

وی، به محافل و مجالس مذهبی علاقه ی زیادی داشت. در مراسم و مناسبت های ویژه بسیار تلاش می کرد تا به عنوان یک مسلمان و کسی که عشق و ارادت خاصی به اهل بیت دارد، شیفته تر به این گونه مجالس رونق وگرمی می بخشید. حق همسایه را به عنوان یک همسایه با مهربانی به جا می آورد.همسایه ها، دوستش داشتند، در کوچه و محله یک الگو از لحاظ اخلاق و رفتارپسندیده بود. کسی صدای بلندش را نشنیده بود، مگر اینکه بی عدالتی و نابرابری دیده باشد و برای گرفتن حق دیگران ،به راحتی و از راه اصولش، آنان را راهنمایی و  هدایت می کرد.   

    باشروع جنگ تحمیلی،« احمد ابراهيمي»  نیز به مجاهدت پرداخت تا بتواند برای حفظ از صیانت ها و ارزش های انقلاب، در روستای خود به مقاومت و ایستادگی در برابر اشرار پرداخت. مردم را برعلیه دشمنان داخلی آگاه می کرد و از آنان می خواست که هرگز وعده و وعیدهای منافقین را باور نکنند که این وعده ها افسار اسارت هستند، بی آنکه ازمنافقین و ضد انقلابیون بترسد، مردم را در مساجد جمع می کرد و از آفت و گزند این گروهک برای آنان صحبت می کرد و از آنان می خواست که سنگرهای مساجد را خالی نگذارند. در این میان کسانی نیز بودند که سنگ اندازی کرده و در مقابل خواسته ها و آرمان هایش می ایستادند. هر چند باور وی برای مردم ساده آن روستا کمی سخت بود، اما لحن نرم و نگاه مهربانش مردم را به سمت خودش می کشاند و مسجد را از حضور خودشان سرشار می کردند.

‌    وی به عضويت بسيج سپاه پاسداران درآمد تا آخرين لحظات زندگي در راه دفاع از مملكت اسلامي منطقه خود دفاع مي كرد و سربازی فداكار و شجاع بود. در تمامي عملياتها و پاكسازي منطقه شركت فعالانه داشت. هيچ گاه در دفاع از نظام جمهوري اسلامي خسته نمي شد، انسانی قوي اراده و جسور بود و در تمام عمليات، رشادت زياد از خود نشان مي داد. اغلب همرزمانش در اين امر از او الهام مي گرفتند. 

 بالاخره گروهک ضد انقلاب طاقت این همه هواداری به نظام و انقلاب را نداشته و با شناسایی افراد انقلابی کم به شهادت آنان می بستند. سرانجام در دفاع از انقلاب و جمهوري اسلامي و پشتيباني از حضرت امام در درگيري با ضدانقلاب در بیست و نهم دی 1364 در روستاي خره جوی از توابع مهاباد بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. يادش گرامي و روحش شاد باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده