گذری بر زندگی «شهيد شاپور مصطفي زاده»
در قسمتی از گفته های «شهيد شاپور مصطفي زاده» آمده است : وقتي كه مقصد مشخص باشد از هر جانب مي توان راهي برای آن پيدا كرد. عاشقان شهادت دنيا را با تمام فريبندگي هايش فاني مي بينند.

نوید شاهد آذربایجان غربی: «شهيد شاپور مصطفي زاده» چهاردهم بهمن 1332،در شهرستان سلماس در یک خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان هستی گشود. پس از اتمام تحصيلات ابتدائي در اين شهر، بقيه تحصيلات خود را تا مقطع سوم دبيرستان درپيرانشهر و اروميه به فرجام رساند. در تمام جاهایی که اقامت داشت، دوستان زیادی هم پیدا کرد، انسانی وارسته و مزین به سجایای اخلاقی بود، او نیز بنا به سیره نبوی ازدواج كرد، و سه فرزند به یادگار مانده است.

وی نیز مثل سایر مردم دلاور در تمام عرصه های اجتماعی حضور فعالی داشت. قبل از انقلاب هم در فعاليت هاي ضد رژيم تلاش چشم گيري داشت، و برای بالا بردن سطح بینش و آگاهی مردم در زمان انقلاب به محضر علما مشرف می شد و برای پر بار كردن گنجينه دانش اسلامي خود و همین طور آگاهی و بصیرت از قزوين به تهران مي رفت و در جلساتي كه از طرف حاج آقا كاظمي برگزار مي شد شركت مي کرد تا بهتر بتواند مردم انقلابی را راهنمایی نماید.
    
وی با وجود مسئوليت هاي خانوادگي هنگامي كه پاي وظيفه و دفاع از ميهن و ارزش هاي اسلامي پيش مي آمد، مسائل شخصي برايش در درجه دوم اهميت قرار مي گرفت و با سرعت به سمت اهدافش که همان حفاظت از اسلام و قرآن بود، پیش می رفت. در سال پنجاه و سه به استخدام ارتش درآمد و هشت سال در شيراز و قزوين خدمت كرد. او راننده تانك بود و با مركب آهنين خود در جبهه ها حماسه ها مي آفريد.

    وی، فردي ارتشي و منضبط بود با این همه اقتدار و نظم ونظام این ظلم و ستم را قبول نداشته و با برنامه ریزی های دقیقش درآن محيط سرشار از اختناق دوره قبل از انقلاب در بطن ارتش، اعلاميه هاي حضرت امام (ره)‌را پخش مي کرد و چنان این کار را ماهرانه انجام می داد که کسی از آن مطلع نمی شد. چون معتقد بود که این کارها باید با درایت و جسارت بیش از اندازه صورت بگیرد تا پای افراد دیگر به این مقوله کشیده نشود و آنان مورد اذیت و آزار طاغوت قرار نگیرند، از عاقبت كار خود هراسي نداشت. به طوري كه در آن نه ماهی که در زندان طاغوت اسیر بود، حکم اعدام نیز نتوانست حتی ذره ای از شجاعتش بکاهد.
    


** وی گهگاهی در میان صحبتهایش با دوستان و آشنایان این گونه بر مرکب سخن می راند:« كساني كه در زندگي هدف خود را از سر آگاهي انتخاب كرده اند و به آن از ته دل اعتقاد دارند گوئي راز پرعظمت هستي برايشان مكشوف شده است. وقتي كه مقصد مشخص باشد از هر جانب مي توان راهي برای آن پيدا كرد. عاشقان شهادت هم وقتي دنيا را با تمام فريبندگي هايش فاني مي بينند و راهنمائي و ارشاد پيامبران و بزرگان عالم معنا آنها را به جاودانگي عالم بالا مطمئن مي سازد، ديگر وظيفه اي جز اين براي خود نمي شناسند كه در بهترين حالتي در محضر داور دو جهان حاضر شوند و اينان همان كساني هستند كه بهره واقعي را از حيات خود برگرفته اند.»


شهید عزیز در سال پنجاه و هشت به درخواست یکی از دوستان رزمنده اش، براي مقابله با گروهك ها به اروميه، مهاباد و پيرانشهر اعزام شد و در قلع و قمع ضدانقلابيون شركت كرد ولي چون طالب سهم بيشتري در دفاع از دين و كشور بود، درخواست كرد تا در نبردهاي جبهة ‌جنوب نیز مشاركت كند و اين گونه بود كه به جبهه هاي اهواز و حميديه اعزام شد و پس از مدت ها جنگ شجاعانه در پانزدهم دی ماه 1359، در هویزه بر اثر اصابت گلوله شهيد شد و پيكر پاكش در باغ رضوان اروميه به خاك سپرده شد.روحش شاد و يادش گرامي باد!
منبع : اسناد بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده