نامه شهید
عشق شما در درونم شور و ذوق بر پا مي كند و ليكن چه گريزي است كه طريقت دين و تبعيت از امام ايجاب مي كند كه قدم در اين صراط مقدس قدم بردارم.

قدم نهادن در صراط مقدس/ شهيد «خداوردي زاده»

نوید شاهد آذربایجان غربی: بسیجی شهيد «محمدصادق خداوردي زاده» در دهم مهر سال 43 دریک خانواده مؤمن و پاک سرشت در شهرستان خوی به دنیا آمد. دانش آموز دوره متوسطه بود و دهم مهر 61 -سالروز تولدش- در سومار بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.


با عرض سلام به حضور پدر و مادر گرامي از درگاه الهي تقاضاي پيروزي لشكريان ايمان بر عليه باطل و طول عمر و مسرت و شادماني براي شما و خانواده ارجمند و محترم دارم.
پد و مادر عزيز! اكنون كه در فاصله بسيار زيادي از شماها قرار گرفته ام،‌ تنها اين را درك مي كنم كه با فکر کردن به شما، دلم به همان اندازه به شما نزديك مي گردد و ياد شما از صحنه‌ ذهنم محو نمي گردد که گویی نزد شما هستم. همواره محبت هاي افزون شما افكارم را پر مي كند و جز سپاسگزاري به لسان و اداي احترام كار ديگري برايم مقدور نيست. از پروردگار متعال تقاضاي عفو و بخشايش و از سوي شما بزرگان كه حق بزرگي بر ما داريد التماس دعا و حلاليت مي طلبم. عشق شما در درونم شور و ذوق بر پا مي كند و ليكن چه گريزي است كه طريقت دين و تبعيت از امام ايجاب مي كند كه قدم در اين صراط مقدس قدم بردارم. از شما از اين حيث، رضايت را تقاضامندم. پدر بزرگوارم و مادر مهربانم، ‌من كه حالا در اهواز هستم سلامت و سعادت شما را از درگاه خداوند خواهانم. پدر بزرگوارم به من نامه ننويسيد، چون جاي ما ثابت نيست. اهالي خانواده ام، معاون سرگروه ما از اتاق فرماندهي اطلاع دريافت كرد كه به لطف خداوند به عمليات عظيم كم كم نزديك مي شويم.
همه ما كه در اهواز هستيم با خوشي و خرمي و با شادكامي دنيا را مي گذرانيم. من و رحيم و با عده‌ بعضي از دوستانم كه در اهواز هستيم همه‌مان به لطف خداوند صحيح و سالم هستيم و همچنين برادر سلطان علي مقدم هم در همين تيپ عاشورا است و سلام بر همه اهالي خانواده شان و همچنين سلام بر خانواده مان دارد و ما به هر كدام منطقه و يا به عمليات برويم برادر سلطان علي هم در نزد ما هست و ما تا حالا هم به عمليات نرفته ايم. ما در حدود سه و چهار روز است كه از خود اهواز خارج شده‌ايم و از شهر اهواز حدود 85 كيلومتر دورتر هستيم و 35 كيلومتري خونين شهر قرار گرفته ايم. (يعني در مقر تيپ عاشورا قرار گرفته ايم.)
و همچنين هواي اينجا هم به لطف خدا كم كم به سردي مي رود و من در آخر به همه همشهريان و هموطنانمان سلام مخصوص دارم. من سلام را از پدر بزرگوارم و مادر مهربانم شروع كرده و در مهدي آقا و شيوا خانم تمام مي كنم. (يعني به همه اهالي خانواده ام سلام مخصوص دارم) و سلام مخصوص به آقاي عليرضا دارم و براي اينكه وقتي من مي خواستم به ماشين سوار شوم آقاي عليرضا ناراحت بود.
و در آخر من را ببخشيد كه امسال نمي توانم در مزرعه مان كار كنم. قسمتي از همين نامه (يعني بالاي نامه) را يكي از برادرانم نوشت، چون كه وقتي كه من نوشته بودم او ديد كه جمله هاي خوبي را ننوشتم يعني خود او معلم ديني است.
و در آخر هم به آقاي محمد بدلاني زاده هم سلام دارم و همچنين به حاجي حسين بابايم هم سلام مخصوص دارم و همچنين به مشهد اكبر آقا يعني اكبر داييم هم سلام مخصوص دارم و همچنين به دايي ها و خويشاوندان و همسايگان و آشنايان سلام مخصوص دارم. من نمي خواهم وقت عزيز شما را بگيرم و شما را به خداي تعالي مي رسانم. خداحافظ
فرزند كوچك شما
محمدصادق خداوردي زاده
مورخه 61/6/20
به حضور مبارك پدر بزرگوارم رسيده ملاحظه فرمايد. 

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده