زندگینامه گروهبان یکم ارتش، شهيد «محمدرضا شيرزاده»
او جمهوري اسلامي را مثل اينكه به بهاي خون خود خريده باشد، دوست مي داشت، برای همین با ايجاد‌ آشوب و ناامني در كردستان به فرمان امام لبيك گفته و برای حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامی راهي منطقه مي شود.




نوید شاهد آذربایجان غربی: گروهبان یکم ارتش شهيد «محمدرضا شيرزاده» در سال 1338 در يك خانواده مذهبي و كشاورز در روستاي «علي نظر» پلدشت چشم به جهان گشود. تا دوم متوسطه ادامه تحصیل داد و در سال 1354 به استخدام ارتش درآمد. دوران انقلاب اسلامي به جهت علاقه شديد به اسلام و مطالعه كتاب هاي مذهبي چندين روز در زندان رژيم طاغوت محبوس ماند. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و ايجاد‌ آشوب و ناامني در كردستان به فرمان امام لبيك گفته و جهت حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامی راهي آن منطقه مي شود. تا اینکه در بیست و یکم مردادماه سال 1359در اشنویه حین مبارزه شجاعانه و حماسه آفرین با گروهک ضد انقلاب، دعوت حق را لبیک گفت.


گروهبان یکم ارتش شهيد «محمدرضا شيرزاده» در نهم آبان سال 1338 در يك خانواده مذهبي و كشاورز در روستاي «علي نظر» پلدشت چشم به جهان گشود. تا كلاس پنجم ابتدايي در زادگاهش به تحصيل پرداخت. سپس براي ادامه تحصيل به  پلدشت رفت و دوره راهنمايي را در آنجا به اتمام رساند. تا دوم متوسطه ادامه تحصیل داد و در سال 1354 به استخدام ارتش درآمد.
 در دوران قبل از انقلاب اسلامي به جهت علاقه شديد به اسلام به خاطر مطالعه كتاب هاي مذهبي و ديني دستگير و به مدت چندين روز در زندان رژيم طاغوت محبوس ماند. او نیز همانند ملت به پا خاسته ایران، در تظاهرات و راهپیمائی ها شرکت می کرد.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و ايجاد‌ آشوب و ناامني توسط گروهك ها در كردستان به فرمان امامش لبيك گفته و راهي آن منطقه مي شود و مدت يك سال در آن منطقه به حراست از دستاوردهاي انقلاب اسلامی و نابودي دشمنان داخلي و پاك سازي منطقه مي پردازد.
شهید شیرزاده به ولايت فقيه و جمهوري اسلامي و امام راحل و عاشوراي حسيني اعتقاد عميق قلبي داشت و يكي از عاشقان حضرت اباعبدا... الحسين(ع) بود و امام راحل را خيلي زياد دوست داشت. او جمهوري اسلامي را مثل اينكه به بهاي خون خود خريده باشد، دوست مي داشت. همچنین به خاندان عصمت و طهارت علاقه شديد داشت.
  فردي دلسوز، رئوف و خوش قلب و دستگيري از نيازمندان و كمك به افراد بي بضاعت از خصوصيات بارز ايشان بود. بنا به اظهار برادرش شهيد شيرزاد، جهت ديدار خانواده چند روز به عنوان مرخصي از منطقه به روستايشان مي آيد. متاسفانه در همين ايام پدرش دار فاني را وداع مي گويد. امّا اين شهيد بزرگوار چند روز در سوگ پدر نشسته و سپس به منطقه مراجعت مي كند.
به روايت دوستان ايشان در منطقه با همرزمان خود خيلي مهربان بودند و در تمام مشكلات آنها را تنها نمي گذاشت و همراه آنان بود و به روايت دوستان در منطقه، ايشان خيلي ايثارگر بودند و در حين درگيري با افراد گروهک ضد انقلاب داخلي در منطقه اشنویه یک تنه با تانك خود به سوي مهاجمين حمله ور مي شود. در اولين ساعات درگيري بسياري از اطرافيان به اسارت دشمن ضد انقلاب داخلي در مي آيند ولي وي يكه و تنها تا آخرين لحظه در برابر مهاجمين داخلي مقاومت و ايستادگي مي نمايد به طوري كه آخرين تير مسلسل تانك شليك مي شود. سپس با اسلحه كمري خود شروع به تيراندازي مي كند و پس از اتمام تيرها همچنان به مقاومت خود ادامه مي دهد و با كارد كمري به خصم مي تازد ولي عنار گروهک ضد انقلاب داخلي با وجود بغض و کینه ای كه در دل داشتند به وي حمله ور شده و با ضربات كارد كه بر پيكر مطهرش وارد مي سازند با وضع رقت باري و با مظلوميت تمام به شهادت مي رسانند و اين چنين شهيد بزرگوار در بیست و یکم مرداد ماه سال 1359در اشنویه حین مبارزه شجاعانه و حماسه آفرین با گروهک ضد انقلاب، دعوت حق را لبیک گفته و به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
روحش شاد و یادش گرامی


منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده