خاطرات آقای فرخ نژاد از دوستان شهید کشتگر
شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۰۰
فريدون از پيشگامان اين نهضت حسيني و عاشورايي بود. فردي عميق انديش، با تقوا و ايثارگر و مدير و مدبر، پيرو ولايت فقيه و بي مدعا و پركار بود که تمام فضائل اخلاقي در ايشان متمركز بود.

نوید شاهد آذربایجان غربی: جهادگر و مهندس شهيد «فريدون كشتگر» متولد سال 1337، با اتمام تحصیلاتش با نمرات عالی، در کنکور در دانشگاه تبریز در رشته راه و ساختمان قبول شد. از این دوران، مبارزه ايشان در مقابل ظلم و ستم رژيم پهلوي به طور جدی آغاز گرديد. در قيام مردم قهرمان تبريز در 29 بهمن از طرف ساواك دستگيرمی شود و در جريان انقلاب شكوهمند اسلامي ايران جزو معدود افرادي بود كه با روحانيون مبارز اروميه همچون امام جمعه همکاری داشت و جزو اولين گروه مسلح بود كه مراكز نظامي شهر را تصرف نمود و در كلانتري 1 بصورت مسلّح از انقلاب پاسداري كرد. بعد از انقلاب وارد جهاد سازندگي شد، سپس راهي خوزستان شده و در مسؤوليت فرماندهي عمليات مهندسي پشتيباني جنگ خوزستان فعالیت کرد تا اينكه در بیست و یکم اردیبهشت سال 1361، با انفجار توپي برروي دستگاه بولدوزر به لقاءا... می پیوندد. 

بسم رب الشهدا والصديقين
با سلام و درود به روح پرفتوح حضرت ‌آيت ا... امام خميني (رضوان ا... عليه) بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران و شهداي جنگ تحميلي و سلام بر رهبر عظيم انقلاب آيت ا... خامنه اي (مد ظل) و روحانيت در خط ولايت فقيه. مي خواهم از خاطرات برادر بزرگوارم مهندس فريدون كشتگر اين سردار بزرگ اسلام از خطه آذربايجان از شهر اروميه كه وضعيت و بافت فرهنگي خاصي دارد و مردمان دلسوز و جوانان مخلص و متدين خوبي براي مرجع تقليد خودشان حضرت آيت ا... خميني عزيز دارد که از جمله آن مقلدان برادر بزرگوارم شهيد عزيز فريدون مي باشد. قبل از انقلاب، ما هم مدرسه اي بوديم. ايشان از خانواده مذهبي بودند. خودشان نمازخوان و فردي متشرع بودند و در اوايل انقلاب نیز از بينش سياسي خوبي برخوردار بودند و در پيروزي انقلاب در شهرستان اروميه و در دانشگاه تبريز كه در رشته مهندسي راه و ساختمان تحصيل مي كردند، در تمامي صحنه هاي مبارزه با طاغوت فعالانه شركت داشتند، تا حد جان باختن. حتي در حين و بعد از پيروزي انقلاب با بنده و جمعي از برادران مخلص در كلانتري خ دانش، به طور شبانه روزي مشغول پاسداري از دستاوردهاي انقلاب اسلامي بودند كه در آن اجتماع كوچك از روحيه ايثار و تقوي و از روحيه انقلابی خوبي برخوردار بودند. 
حتي بعد از باز شدن دانشگاه در اوايل انقلاب، رفت و آمد خوبي با هم داشتيم كه بنده به تبريز در خانه اي كه با جمعي از برادران اروميه اي گرفته بودند، مهمان رفته بودم. خانه شان باصفا بود و مدام در فكر اين بودند كه با دانشجويان الحادي و منحرف، به طور اصولي برخورد شود تا جذب انقلاب شوند و جذب دشمنان انقلاب و مكتب هاي ماركسيسم و سوسياليزم و يا فرقان و ... نشوند. حتي در سال59 كه در دانشگاه جو روشنفكري وجود داشت، ايشان تحت تأثير جريان خط فكري پيمان داشتند و اين باعث شد كه با سپاه سابق، افت و خيز خوبي داشته باشد اما با ايمان خوبي كه داشت بعد از تصويب سپاه اروميه، چند روزي بلاتكليف ماند، بعد بلافاصله راه را پيدا كرد و فهميد كه راه انقلاب، خط يكتا است و آن خط امام و رهبري است كه خود را دوباره به راه رساند. اين نقطه عطفي در زندگي برادر بزرگوارم بود.
 بنده با ايشان در تشكيل جهاد سازندگي اروميه با هم بوديم و در ساختن مدرسه خانشان در سال 58 نقش بسيار خوبي داشت. حتي با زبان روزه در ماه مبارك رمضان در گرماي تابستان براي لبيك گفتن به دستور رهبري حضرت امام خميني (رضوان ا... تعالي عليه) سر از پا نمي شناخت و مشغول بنايي و كارگري بود. در راستاي نظر امام مبني بر اینکه «جهت خدمت به قشر محروم و روستائيان بايد شتافت و آنها را از عقب ماندگي رژيم ستم شاهي رهانيد»، از جان و دل کار می کرد. 
وقتي بعد از تصويب سپاه اروميه با مرحوم شهيد سردار بزرگ اسلام «حميد باكري» براي احيا و آبادي روستاهاي پاكسازي شده، گام به گام، دوشادوش پاسداران اسلام به منطقه مي آمدند؛ يادم هست در زمان مهدي باكري (رحمه ا... عليه) بود که اين سردار رشيد اسلام و اين افتخارآفرين آذربايجان به سپاه، پيش بنده می آمد و از اينكه در سنگر جنگ مسلحانه نيست، رنج مي برد و قانع نبود. او حاضر بود مايه بيشتري براي خدمت به انقلاب بگذارند و گوي سبقت را بربايند. 
اين بار فريدون عزيز هجرت نمود. این مهاجر في سبيل ا... به سوي خطه خونين جنوب براي خدمت بيشتر و گسترده تر به نظام و اداي تكليف خود به اهواز رفت و براي راه اندازي فني عملياتي جهت پشتيباني رزمندگان اسلام در جنوب گردان هاي فني عمليات، تشكيل داده و خود فرماندهي آنها را بر عهده گرفته بود كه بنده توفيق نداشتم از نزديك شاهد حماسه آفريني ايشان در جنوب باشم. به گفته همرزمان و دوستان، در عمليات گسترده بيت المقدس در حين هدايت گردانهاي عمليات، شربت شهادت را نوشيد و جان به جان آفرين تسليم نمود و به دعاي هميشگي خويش كه همان شهادت بود، رسيد.
 خدايا به عظمت روح اين شهداي عزيز و اين سرداران افتخارآفرين عصر حضرت خميني، انقلاب و رهبري ما را در توطئه هاي دشمنان حفظ كن و به ما توفيق بده كه راهروان واقعي برادران شهيد خود باشيم و در جهاد اكبر، ما را ياري ده تا مغلوب هواهاي نفساني خود نشويم. 
از فريدون هر چه بگويم كم گفته ام چون فريدون از پيشگامان اين نهضت حسيني و عاشورايي بود. فردي عميق انديش، با تقوا و ايثارگر و مدير و مدبر، پيرو ولايت فقيه و بي مدعا و پركار بود که تمام فضائل اخلاقي در ايشان متمركز بود. در سفرهاي كوهنوردي و كوه پيمايي كه هفته ها طول مي كشيد با هم بوديم. در سفرها هميشه خود را در جاهاي سخت و وظايف سخت متحمل مي كرد و علاقه خاصي به قرآن و نهج البلاغه و فرمايشات حضرت علي (ع) داشتند و سرودهاي انقلابي و اسلامي در كوهها مي سرودند كه ناشي از ايمان سرشار ايشان بود. فريدون جان روحت شاد و راهت پر رهرو باد. شما رفتيد و ما مانديم.
برادر شرمنده ات، فرخ نژاد

منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده