شهدای امدادگر و نوجوان
شهادت عالیترین کمال انسانی است که خداوند به بنده اش ارزانی می دارد و به وی قدرت انتخاب می بخشد تا فکر کند و راهش را انتخاب نماید.

شهادت عالیترین کمال انسانی است/ وصیتنامه شهید مهرام (2)

نوید شاهد آذربایجان غربی: امدادگر شهید «مهدی مهرام» در سال 1345 در شهرستان ارومیه در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود و آنگاه که نوجوانی بیش نبود، و هنوز دوره دبیرستانش را طی می کرد، رفتن را بر ماندن ترجیح داد و به عنوان امدادگر عازم جبهه شد و در دهم اسفند ماه سال 1362 در جزایر مجنون به آرزوی خود رسید.



بسم ا... الرحمن الرحیم
«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل ا... باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندا... و اولئک هم الفائزون»
«آنانکه ایمان آوردند و از وطن هجرت گزیدند و در راه خدا به مال و جانشان جهاد کردند آنها را نزد خدا مقام بلندی است و آنان بالخصوص رستگاران و سعادتمندان دو عالمند.»

با عرض سلام به پیشگاه حضرت بقیه ا... العظم (ارواحنا له الفدا) و نایب بر حقش امام امت عامل قرب شهدا به لقاءا... و با درود به ارواح طیبه شهدایی که جان به جانان تسلیم نموده و به لقاء یار رفتند.
خدای منان را سپاس می گذارم که در این عصر و مکان از دوران، نعمت حیاتم بخشید تا بتوانم این جوانان بسیجی رزمنده را که زندگی فانی را به بازی گرفته تا به حیات باقی برسند، ببینم و از ایشان درس ایثار و جانبازی بیاموزم. پروردگار را شکر می گویم که راه هدایت را نمایانگرم شد و از کوره راه ضلالت، نجاتم بخشید و راه حق و فضیلت را رهنمودم گشت. بارالها نمی دانم اگر رحمتت را از ما دریغ فرمایی با اینهمه گناه بی حد و حساب به کجا  و به چه کسی پناه ببرم. لاجرم جز تو پناهگاهی نخواهم داشت. یا رحمان و یا رحیم جز تو بخشایشگری بر اینهمه معصیت نیست.
شهادت عالیترین کمال انسانی است که خداوند به بنده اش ارزانی می دارد و به وی قدرت انتخاب می بخشد تا فکر کند و راهش را انتخاب نماید. این دنیای فانی با دامهایی که سر راه انسان پهن می کند، سعی می کند تا او را منحرف و از راه سعادت به هلاکت بکشاند و این نهایت سیه روزی است. پناه می برم به خداوند متعال، از روز حساب که در آن روز دست خالی به حضور حق بروم و در مقابل شهدا و خانواده شهدا و معلولین و اسیران و آن پیرزن روستایی که تنها داراییش را که عبارت است از یک تخم مرغ، برای رزمندگان اسلام می فرستد، جوابی نداشته باشم و روسیاه بارگاه الهی باشم.

وای از روزی که قاضی مان خدا بو
سر پل صراطم ماجرا بو
به نوبت بگذرند پیر و جوانان
وای از آن دم که نوبت زان ما بو

عامل اینکه انسان در مقابل پیشتازان انقلاب و جنگ بی جواب و روسیاه می ماند، این دنیای پر فریب است. انسان وقتی به دام دنیا گرفتار شود، دیگر رهیدن از دام آن، ایمان و تقوی بسیار قوی می خواهد که من خود را از این لحاظ، ضعیف و محتاج می بینیم. این دنیای فانی که ارزش دلبستگی ندارد اما چنان در دل انسان رخنه می کند که گویی هدف از زندگی، همین دنیای بی مقدار و فریبنده است. این دنیای زودگذر و پرنیرنگ چه ارزش دلبستگی دارد؟ تمام لذتهای دنیوی توأم با درد و رنج است. ولی با اینهمه لذت آنی را به حیات باقی سودا می کنیم و این چه بد معامله ای است.
حضرت علی(ع) می فرمایند: «زندگی دنیا همانند سایه زودگذر است. اگر از خویشتن غافل شویم، تا به خودمان آییم عمر بدون آنکه توشه ای برای آخرتمان تهیه دیده باشیم، مثل یک چشم بر هم زدن، سریع می گذرد. بنابراین باید چنان ایمان و تقوی داشته باشیم که بتوانیم در برابر وسوسه ها و دلبستگیهای دنیا خودداری نماییم. دنیا جز لهو و لعب نیست و انسانهایی که فریفته آن شده اند، کودکانی هستند که در آن به خود مشغولند. خداوند در راه مبارزه با نفس و جهاد اکبر، انسان را هدایت می کند. آری خداوند برای هدایت انسان از ابتدای خلقت پیامبران و امامانی را فرستاد تا بشر را از راه ظلمت نهی و به سعادت اخروی فرا خوانند و بنا به فرموده پیغمبر(ص) که دنیا مزرعه آخرت است؛ ما باید در این دنیا نهایت سعی و تلاش خود را برای آماده شدن برای سفر آخرت، صورت دهیم. 
سخنی که با امت قهرمان پرور دارم عبارت است از اینکه پشتیبان روحانیت متعهد و مبارز باشید تا ضربه ای متوجه اسلام عزیز نگردد. سخنان امام عزیزمان را به گوش جان بشنوید و عمل نمایید، همان طوری که تاکنون در صحنه حاضر بوده اید و فرامین رهبریت را لبیک گفته اید.

چون خمینی از برون بانگی زند
جان امت در درون سجده کند

البته حقیر کوچکتر از آنم که برای امت اسلامی پیام یا سخنی داشته باشم ولی انشاءا... که مرا به عنوان برادر کوچک خود می‌پذیرید و سخنانم را هر چند که جسارت باشد، قبول فرمایید.
به گفته امام عزیزمان، امروز ما در میدانی قدم گذاشته ایم که اگر یک قدم عقب بگذاریم، شکست خواهیم خورد و اگر شکست بخوریم دیگر تا چندصد سال بعد مکتبی به نام اسلام را در صحنه حکومت نخواهیم دید زیرا ابر جنایتکاران جهان در دورانهای قبل، طعم تلخ شکست را از دست جوانان عاشق شهادت که ید واحد بالای آنست، چشیده اند و به همین دلیل و اینکه منافعشان به خطر بیافتد، تمام توان و قدرت خود را در مقابل این انقلاب و اسلام و تمام مستضعفان به پا خاسته جهان بکار می گیرند تا اثری از اسلام و مسلمین به جای نماند. ولی زهی خیال باطل زیرا مسلمانان نیز بار دیگر زیر بار اسارت و ظلم و جور نخواهند رفت. آری امروز جوانان به فرمان رهبرشان لبیک گفته و آمده اند که با گشایش راه کربلا مقدمات آزادی قدس عزیز را فراهم آورند. 
چند کلمه ای هم با دوستان عزیز دارم. برادران! اگر خداوند شهادت در راهش را نصیبم کرد، اسلحه به زمین افتاده ام را برگیرید و بر قلب سیاه دشمن اسلام نشانه روید و او را امان ندهید زیرا که دیگر چیزی از عمرش باقی نمانده است. در جبهه مبارزه با ضدانقلابیون داخلی نیز آماده و هشیار باشید و قدرت هرگونه عملی را از ایشان سلب کنید. دیگر عمر ننگین این سیه رویان تاریخ به سر رسیده. در ضمن امیدوارم که هرگونه بدی که از من دیده اید بخشید و حلالم کنید، انشاءا... .

در آخر سخنی با خانواده عزیزم:

مادر مهربانم اگر خداوند به این بنده معصیت کارش عنایتی فرمود و لیاقت لقائش را نصیبم گردانید چون کوهی استوار در مقابل حوادث و آزمایشات الهی باش و صبر را پیشه خود ساز. در شهادت تنها پسرت شاد باش و به همه تبریک بگوی. زیرا که گریه نکردن شما تیری بر قلب سیاه کوردلان و ناباوران است. مادر عزیزتر از جانم فخر کن و خوشحال باش که در عرض17 سال فرزندی تربیت نموده و خوب امانتداری بودی. آری، تو فرزندت را ابراهیم گونه به قربانگاه عشق بردی و در راه معشوق قربانی نمودی. مادرم دعا کن که خدای رحمان این قربانی را مقبول درگاه خویش کند و از تو بپذیرد. اگر این تن خاکیم هم فدای دلدار شد و از بین رفت، ناراحت مباش، زیرا که مؤمنین آن چیزی را که در راه خدا داده اند پس نمی گیرند. در جنگ صفین زنی فرزندش را به میدان نبرد فرستاده بود. در طول جنگ فرزندش شهید شد. کافران سر فرزندش را جلوی او انداخته اند. آن شیرزن با شجاعت وصف ناپذیر سر فرزند دلبندش را برداشته و به طرف آنان پرت نمود و این چنین گفت: ما سری را که در راه دفاع از حریم اسلام و قرآن داده ایم پس نمی گیریم.
در حدیث است شهیدی که چند عضو از بدنش قطع شده در روز محشر برای آمدن هر یک از آن عضوهای قطع شده یک فرشته مأمور می شود. مادر عزیزم در فراق من ناراحت و غمگین مباش که من به آرزوی خود رسیدم. بر شهادت تنها پسرت افتخار کن و خم به ابرو نیاور.زیرا که زینب کبری(ع) تحمل72 شهید را کرد پس زینب گونه پیام رسان خون شهید باشید و از خداوند طلب صبر نمایید. در آخر مادرم، در دعاهایت امام امت فرزند زهرا(ع) را دعا کن. پدر عزیزم در طول مدتی که در این دنیای فانی بودم معصیت و گناه فراوان کرده ام. در شهر، انسان هر چقدر هم سعی کند باز هم معصیت می کند. من سعی می کردم  که راه و هدف زندگی را بیابم. آری این دنیا نمی تواند که هدف زندگی باشد. بحمدا... لطف خدا شامل حالم گشت و توانستم راه حقیقی بندگی و اطاعت خدا را بیابم. موضوع دیگری که هست عبارت است از اینکه روز اسلام و انقلاب در بحرانی ترین زمان خود است و به فرموده امام عزیز رفتن به جبهه اگر نیاز باشد از هر امر واجبی، واجبتر است. چنانکه در بالا ذکر شده اگر در این میدانی که وارد شده ایم قدمی به عقب بگذاریم دیگر تا چندین صد سال رنگ و روی اسلام را نخواهیم دید. اسلام مکتب خون و شهادت است حضرت علی(علیه السلام) در عمر63 ساله اش50 سالش را در غزوات مختلف مشغول نبرد با کفار و منافقین بود که ادعای شیعه علی(ع) را داریم باید رهرو واقعیش باشیم.
در خطبه جهاد حضرت علی(ع) می فرمایند: هر کس جهاد را ترک کند در حالی که از جهاد اعراض کرده است خداوند جامه ذلت را به او می پوشاند و عبای بلا و سختی را به او می پوشاند و ذلیل و خوار می شود و درک و فهم آنها را از بین می‌برد و به خاطر اینکه این شخص جهاد را ضایع کرده است و حقش پایمال می شود و چنین آدمی را وادار می کنند که ذلیل شود. چنان که ما عواقب ترک جهاد را در زمان طاغوت مشاهده کردیم. تا زمانی که جهاد را ترک کرده بودیم ما را به هر خواری و ذلتی دچار می ساختند و تمام دول استعمارگر و به خصوص آمریکا هر کدام از طرفی بر این ملت ستم روا می داشتند. آری ما در آن دوران دهشتناک، اسلام و قرآن و فرهنگ مکتبمان را به دست فراموشی سپرده بودیم. ما در مقابل آنها ذلیل بودیم، بلای فساد و بی عقیدتی جامعه را فرا گرفته بود. ما را وادار می کردند که در مقابل آنها خوار شویم و درک و شعورمان هم از بین رفته بود. به طوری که نمی فهمیدیم که سرنوشت مملکت را باید خودمان به دست بگیریم ولی بحمدا... بعد از انقلاب که امت فرمانهای رهبری را به گوش جان خریدند و در راه خدا با مالها و جانهایشان جهاد کردند خداوند این ملت را عزیز و عزتمند قرار داده و اکنون تمام دنیا از نام ایران و رهبرش خمینی بت شکن و از یاد رزمندگان جان بر کفش بر اندامشان لرزه می افتد و این عزت به دست نیامده مگر با عمل کردن به دستور جهاد.
بنابراین باید هشیار و آگاه باشیم و نگذاریم دیگر بار تاریخ تکرار گردد و می بایست از گذشته های خود عبرت بگیریم. در آخر پدر ارجمندم، امیدوارم که نافرمانیهایم را ببخشی و حلالم کنی و در دعاهایت فراموشم مکن و برایم طلب آمرزش و مغفرت کن. خواهر عزیزم تو نیز زینب وار صبر و استقامت را شعار خود قرار ده و به آن عمل کن. در سنگر مدرسه قلمت را همراه با همسنگرانت به قلب تیره و کدر ابرقدرتان عصر حاضر نشانه برو. خواهرم حجابت را حفظ کن که سیاهی حجاب تو از سرخی خون من کوبنده تر است و خود نیز توصیه کننده به این امر مهم اسلامی باش. اگر لیاقت شهادت نصیبم گشت استوار و پایدار باش و گریه مکن که اگر ناراحت و محزون باشی روحم را آزرده خواهی کرد.
سعی کن فرامین مادر را هر چه بیشتر اطاعت کنی و در همه کارها یاور او باشی. در دعاهایتان امام را فراموش مکنید. هر چه بیشتر قرآن بخوانید. در ضمن امیدوارم که بی مهریها و اذیتهایم را ببخشی و حلالم کنی. انشاءا... در آخر از همه طلب حلالیت می کنم.
التماس دعا
والسلام علي من التبع الهدي
62/11/26
مهدي مهرام

شهادت عالیترین کمال انسانی است/ وصیتنامه شهید مهرام (2)


منبع: پرونده فرهنگی بنیاد شهید آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده