فرمانده گردان ضربت
در سر پل ذهاب پيروزي هاي زيادي را نصيب سپاه اسلام كرد و با رشادت و دليري خود همه را به خود معطوف كرده بود. در هر عملياتي بدون شك با پيروزي برمي گشت.


نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار رشید اسلام شهيد «ابراهيم محمديان ینگ آباد» سوم فروردین 1335، در روستای ینگه آباد متولد شد. پدرش قربانعلی و مادرش عدالت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. سال 57 ازدواج کرده و صاحب دو پسر و یک دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. فشارها و سختی های بسیاری در مبارزه با عوامل ضد انقلاب تحمل کرد و رشادتهای بسیاری کرد. سرانجام خورشيد زندگيش در مغرب كردستان با افق خونين غروب كرد و معشوق شهادت را به آغوش كشيد و این فرمانده گردان ضربت در روستای کانی شیته بوکان هفتم آذر سال 1364 توسط  ضد انقلابیون ملعون به فيض شهادت رسيد.

پیروز هر میدان و مبارزه ای بود / رشادتهاي شهيد «ابراهيم محمديان»

سال 56 جهت امرار معاش و براي كار كردن به جنوب كشور رفته بود که آنجا از چگونگي پيدايش نهضت اسلامي آگاه شد. کنار کارش، در هسته هاي مقاوم شهري شهرستان زاهدان ثبت نام كرد و به پاسداري از شهر مشغول شد.  در جريان پيروزي انقلاب اسلامي در شهرستان محروم زاهدان نقش مؤثري داشت. با هر زحمت و سختی که بود با جمعي از دوستان، سپاه پاسداران زاهدان را تشكيل دادند، و تمام امور مربوطه را به انجام رسانیدند؛ به راستي که از مردان راستین انقلاب بود.
با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران در سال 59 برای جنگ بر عليه دشمن به جبهه هاي حق عليه باطل شتافت. در سر پل ذهاب پيروزي هاي زيادي را نصيب سپاه اسلام كرد و با رشادت و دليري خود همه را به خود معطوف كرده بود. در هر عملياتي بدون شك با پيروزي برمي گشت. رزم دليرانه اش موجب گشته بود با فرمانده شجاع گروهكهاي نامنظم «شهيد چمران» آشنا شود و از رشادتهاي اين رزمنده تحسين نمايد. بعد از پايان مأموريت در حالي كه از ناحيه پا زخمي شده بود، به منطقه برگشت. بعدها، بعد از بهبود به عنوان فرماندهي محور عملياتي كردستان انتخاب و پس از چندي معاون فرماندهي گردان جندا... را پذيرفت. خدا مي داند كه چه رشادتهايي از خود نشان داده است. بارهاي بار در كمين دشمن افتاد و با شجاعت نجات يافت.
سال 60 بود كه شب هنگام، گروهكهاي از خدا بي خبر به خانه اش حمله کردند. مردانه مقاومت كرد و آنها را با تلاش هاي مذبوحانه به عقب نشيني وادار كرد. ابراهيم بعدها فرماندهي گردان شهيد بروجردي را عهده دار شد. ناآرامی های کردستان، او را خیلی اذیت می کرد و آرزویش نابودی عناصر ضد انقلاب بود. در راه آزادي كردستان چه تلاشهایی که نکرد. رزم بي امان و تاكتيك هاي او زبانزد همه فرماندهان منطقه بود، گروهك هاي از خدا بي خبر از نام اين دلاور وحشت داشتند. براي شهيد كردنش سرمايه گذاري ها كرده بودند. او تنها فرماندهي بود كه دشمن روي او حساب مي كرد. چرا كه شمشير تيز ابراهيم، دو لب داشت. هم در رزم، دشمن را به خاك سياه مي نشاند و هم در عقيده و ايدئولوژي اسلامي، بي نظير بود.
حقا كه علمدار جمهوري اسلامي در كردستان بود. آن جا كه صداي ابراهيم طنين انداز مي شد. دشمن ديگر تاب ماندن نداشت. آري ابراهيم اين بود. به راستي هيچ كس از او اسير نشد. به پدر و نه مادر، نه دوست و نه همرزم. تمامي صفات پسنديده در او جمع بود. صفا و صداقت، صبر و شهامت، مهربان و رئوف و در تحصيل فضيلت و تقوا كم نظير بود. مكرراً از او پرسيده مي شد، چرا در عمليات شركت مي كنيد؟ مي گفت:
اي خوشا با فرق خونين در لقاي يار رفتن
سر جدا، پيكر جدا، در محفل دلدار رفتن
آه، خدايا اين فرمانده سپاه اسلام در روز هفتم آذر ماه 64 در صحراي گلخيز كردستان به آرزوي ديرينه اش رسيد و در خون خود غلتيد و آن دشت وسيع را با خون خود عطرآگين كرد و نشسته گان را بر عليه كفر و الحاد فراخواند.
روحش شاد و يادش گرامي باد

پیروز هر میدان و مبارزه ای بود / رشادتهاي شهيد «ابراهيم محمديان»

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده