قاری قرآن و فرمانده پایگاه جلدیان
شهید طاهری در مبارزه با فرقة ضالة بهاييت زبانزد عام و خاص بود و در دوران انقلاب نقش مؤثري در تشكيل و انسجام مردم انقلابي ايفا نمود و بعد از انقلاب هم فرماندهي شجاع و با ايمان در حفاظت از پادگان جلديان بود.


نوید شاهد آذربایجان غربی: سردار شهید سيد جعفر طاهري، سال 1319 در خانواده اي روحاني در روستاي راهدانه از توابع نقده پاي به عرصه هستي نهاد. عمر پربارش را صرف اثبات حقانيت اسلام نمود و تا كلاس ششم ابتدايي نظام قديم به اكتساب علم و دانش پرداخت و سپس دروس حوزوي را كسب نمود. قبل از پيروزي انقلاب مبارزه قاطعي عليه فرقه ضاله بهاييت داشت. در دوران انقلاب نقش مؤثري در تشكيل و انسجام مردم انقلابي ايفا نمود. پس از پيروزي انقلاب فرماندهي جوانمردان محافظ پادگان جلديان را بر عهده گرفت و سرانجام یازدهم شهریور 58 در نزديكي پاسگاه دواب دوشادوش به همراه چمدین تن از بهترين يارانش در حمله ناجوانمردانه عناصر ضد انقلاب، عاشقانه به سالكان عالم ملكوت پيوستند.

سیدی شهید از انقلاب و مبارزه با فرقه بهائیت تا جوانمردی و فرماندهی

حال بعد از ساليان متمادي سخن از سردار رشيد و شهيدي والامقام است كه بي شك قلم توانايي ثبت تمام محاسن و ويژگيهاي آن بزرگوار را ندارد. زبان در مقام بيان سجاياي اخلاقي و فضايل انساني ايشان سخت قاصر است  و در هزار توي زمان و گسترده وسيع شهادت، سعادتي عظيم و اخلاقي عظيم تر لازم است كه فرشته ها نام انساني را زمزمه كنند و دروازه بهشت گشوده گردد و ملكوت پذيراي روح و حاني شيفته شود.
آري جامه شهادت را به اندازه قامت هر كسي نبريده اند. قامت افراشته، دلی خداجوي، انديشه اي پاك، هدفي مقدس مي بايد تا برازنده گلواژه شهادت شد. سرو رواني بايسته است تا سزاوار گلشن عشق باشد.
حقا كه سردار شهيد سيد جعفر طاهري برازنده و سزاوار گلواژه شهادت بود و به قول پدر بزرگوارش روحاني والامقام، مير ابوطالب جعفري كه در حق فرزندش چه نيكو گفت: فرزندم سيدجعفر واقعا لياقت شهيد شدن را دارا بود.
شهید طاهری در مبارزه با فرقة ضالة بهاييت زبانزد عام و خاص بود و در دوران انقلاب نقش مؤثري در تشكيل و انسجام مردم انقلابي ايفا نمود و بعد از انقلاب هم فرماندهي شجاع و با ايمان در حفاظت از پادگان جلديان بود. 
سيدي پاك از سلاله انبيا با خلق و خوي بسيار پسنديده و ايماني به وسعت بيكراني و صداقتي به گستره بي انتهايي داشت. ميزان عشق و علاقه اش به اسلام و قرآن و محبت آتشين ايشان به اباعبدا... الحسين(ع) در محدوده تصور نمی گنجد.
محبوب خاص و عام بود و در برخورد با مردم متواضع و فروتن بود. هميشه به فكر مستمندان و فقرا بود. در كارهايش سعي مي كرد رضايت مردم را در نظر بگيرد چرا كه نيك مي دانست «من لم شكر المخلوق لم شكر الخالق».
صداي حزين و سوز و گداز آتشين وي در عزاداري سرور شهيدان مرهم ريش درون و تسكين دهنده آلام مشتاقان حسيني بود. روحیه ای بسیار قوی و ایمانی تزلزل ناپذیر همچون جد بزرگوارش حضرت امام حسین(ع) داشت.
هنگامي كه مستمري و حقوق ماهيانه جوانمردان تحت فرماندهي ايشان پرداخت نشده بود با فروختن گندم و خرمنكوب پدر و گرفتن وام از بانك، حقوق همرزمانش را پرداخت نمود تا خداي نكرده خللي در روحيه آنها پديد نيايد.
پس بريده باد دست پليدي كه قلب پاكش را آماج تير بلا قرار داد و شهري را در عزا و ماتم نشاند.
از ابتدا خط مشی و فکرش مشخص بود از حوزه علمیه قم فعالیت را آغاز و پس از انقلاب شدت بیشتری یافت و بعد از پیروزی با ایمانی بیشتر دنباله فعالیتهایش را پی گرفت.
بیشتر اوقات فراغت را به تشکیل جلسات قرآن و مطالعه کتب معارف اسلامی سپری می کرد.
از صفات نیکوی شهید همین بس که با دوستان خدا، دوست و با دشمنانش دشمن بود و به همین دلیل در برخورد با مردم به دو گونه عمل می کرد، اما با والدینش بسیار مهربان و رئوف بود.

قاطعانه در برابر ضدانقلاب عمل می کرد. در آغاز سعی در ارشادشان داشت، در نهایت اگر اصلاح پذیر نبودند محکومشان می کرد و اشد مجازات را بر ایشان درخواست می نمود.
در روزهای نخستین پیروزی انقلاب منطقه نقده از سوی ضدانقلاب و اشرار کرد تحت فشار و محاصره قرار گرفت و حملات به سوی پادگانها شدت یافت. با شنیدن خبر سقوط پادگان به سوی گروهان ژاندارمری رفت و کمیته امام را تشکیل داد و با استخدام جوانمردان به دفاع از شهر و پاسداری منطقه پرداخت.
پس از پيروزي انقلاب فرماندهي جوانمردان محافظ پادگان جلديان را بر عهده گرفت.

سیدی شهید از انقلاب و مبارزه با فرقه بهائیت تا جوانمردی و فرماندهی

صبح روز يازدهم شهريور58 جنود شيطان در جاده جلديان  - نقده در پشت تپه هاي اطراف كمين كرده بود تا پاكبازان مكتب توحيدي اسلام را از انقلاب و امام جدا سازند.
و گويي تقدير چنين بود كه رهپويان ملكوت به ديدار پرچمدار كربلا ابوالفضل العباس(ع) بشتابند.
ظهر فرا مي رسيد. دل سيد براي راز و نياز با معبود به وجود آمده بود. اما مقدر شده بود كه سيد آخرين نمازش را با خون وضو سازد و اين كلام عرفاني را تحقق بخشد كه: «ركعتان في العشق و لا يصح وضوءهما الا بالدم» «نماز عشق دو ركعت است و وضوي آن جز با خون به دست نيايد.»
زماني كه جغدان شوم آوا از كمين به در آمدند و سكوت دشت را درهم شكستند و پيكر استوار و قامت برافراشته پانزده سرو سهي را با‌ آتش بيداد خود سوزاندند. فرشتگان نام سيد بزرگوار و ياران باوفايش را زمزمه كردند، پيكر عزيزش را به اتفاق همرزمانش  در شهرستان نقده تشييع و در گلزار شهداي اين شهرستان در خاك نهادند.

خانواده شهید مذهبی و پیرو خط امام و از رهروان راه امام حسین(ع) می باشند، از این رو شهادت را افتخار می دانند و حال که لیاقت دارا بودن چنین عنوانی را یافته اند خوشحالند، اما بازتابش در بین مردم نتیجه بخش و مؤثر واقع گردید و مردمی که ایشان را می شناختند سوگند یاد کردند که انتقام خون به ناحق ریخته اش را از ضدانقلابیون و اشرار کرد بازستانند و به سزای اعمال ننگینشان برسانند.
روحش شاد و یادش گرامی باد.

منبع: اداره اسناد، هنری و انتشارات بنیاد شهید آذربایجان غربی


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده