خاطراتی از سردار شهید
سه‌شنبه, ۲۰ تير ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۹
شهید شیری: دارم زندگينامه امام را مي خوانم. مي دانيد چه نوشته است. نوشته حضرت امام اجازه نمي داد حتي زنش لباسهايش را بشويد چه رسد به بعضي از كارها كه معمولا ما در مورد شما رعايت نمي كنيم و انجام مي دهيم. واي بر من كه چقدر از حق شما تضييع نموده ام.
نوید شاهد آذربایجان غربی: شهید محمد شیری سال 46 در روستاي چيانه از توابع نقده در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در دوران انقلاب نوجوانی بسیار فعال بود، حتی در راهپیمائیها هم شرکت می کرد. بعد از انقلاب در سپاه ثبت نام کرد و برای نابودی دشمن زبون در اکثر عملياتهاي پاكسازي منطقه شرکت می کرد ؛  فرمانده گردان تیپ 18 الغدیر بعد از آنهمه خاطرات شیرین پیروزی و رشادتها سرانجام بیست و یکم تیرماه سال 1373 در روستاي برده قل منطقه پيرانشهر قلب پاك خويش را سپر بلا ساخت.

اخلاق و خصوصیات شهید محمد شیری به روایت همسر شهید

محمد از اخلاق و منش بسيار خوب برخوردار بود. رفتار او واقعا شايسته الگوگيري بود زيرا او همه كارها را به موقع انجام مي داد. هيچ وقت در نماز و روزه تعلل نمي ورزيد و هميشه خود را مقيد به انجام فرايض ديني مي دانست.
ده سال زندگيمان همه لحظاتش خاطره است و خاطره اي كه دارم عرض مي كنم مربوط به سه ماه قبل از شهادت است:
سه ماه قبل از شهادت ديدم مجله اي را مي خواند و مي گريد. گفتم محمد، براي چه گريه مي كني. گفت اول بايد شما بگوييد كه مرا مي بخشيد. بعد بنده علت گريه ام را عرض كنم. گفتم اين چه حرفي است. مگر شما چه كرده ايد كه ما بايد شما را ببخشيم. گفت دارم زندگينامه امام را مي خوانم. مي دانيد چه نوشته است. نوشته حضرت امام اجازه نمي داد حتي زنش لباسهايش را بشويد چه رسد به بعضي از كارها كه معمولا ما در مورد شما رعايت نمي كنيم و انجام مي دهيم. واي بر من كه چقدر از حق شما تضييع نموده ام.

 برادر شهيد مي گويد: رفتارش با من حتي از رفتار یک پدر بهتر بود , ایشان بسیار مهربان و خوب بودند.

فاطمه، فرزند معظم شهيد هم  مي گويد: تقريبا شهادت پدرم را به ياد دارم. لحظه اي تأمل بر روي شهدا به ما مي فهماند كه تمام لحظات عمرشان خاطره است و من بايد بگويم كه افتخار مي كنم كه فرزند شهيد هستم.
فرزندان و همسران شهدا بايد توجه كنند كه شهدا را به خاك نسپاريم، به ياد بسپاريم.


منبع: اداره فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران آذربایجان غربی


اخلاق و خصوصیات شهید محمد شیری به روایت همسر شهید

برچسب ها
غیر قابل انتشار : ۰
در انتظار بررسی : ۱
انتشار یافته: ۲
ییروس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۵:۱۷ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۱
2
3
زمستان دهه ی هفتاددرپیرانشهر هوا خیای سردوبارش برف هم خیای بود شبی بیرون ازگردان بودم رسیدم نزدیکهای دم دردژبانی شهیدشیری رادیدم که دستهای نگهبان دژبانی راگرفته وسط دوکف دستاش وماساژ میده تا دستهای سرباز کمی گرم شن فرمانده روحت شاد
سیروس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۵۹ - ۱۳۹۶/۰۸/۱۱
2
3
بنده درمورخه ۱۳۷۲/۸/۳۰ساعت هشت شب دردرگیری باضدانقلاب مجروح شدم بعدازیک هفته که ازبیمارستان مرخص شدم وبه منزل رسیدم گوسفندی نذری رادیدم در حیاط منزل بود که برای قربانی آ ورده بودند .بعدمتوجه شدم که قربانی راشهید شیری زحمت کشیده واوردن چنین فرماندهی بود یادش گرامی
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده